کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خبائب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خبائب
لغتنامه دهخدا
خبائب . [ خ َ ءِ ] (ع ص ) پاره پاره . قطعه قطعه . تکه تکه . منه : ثوب خبائب ؛ ای ثوب مقطع. (از اقرب الموارد) (از تاج العروس ) (از متن اللغه ) (از معجم الوسیط).
-
جستوجو در متن
-
خبیبة
لغتنامه دهخدا
خبیبة. [ خ َ ب َ ] (ع اِ) خرقه که از جامه بیرون کنند و بر دست و مانند آن بندند. (از منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). ج ، خبائب . || گوشت بدرازا بریده و تنگ کرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). ج ، خبائب . || شکم وادی . (از منته...