کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاک مرکب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
organic soil
خاک آلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] خاکی که ضخامت لایههای حاوی مواد آلی آن بیشتر از ضخامت لایههای معدنی آن باشد
-
pedocal
خاکآهک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گروه بزرگی از خاکها که در فرایند تشکیل آنها عنصر کلسیم انباشته شود
-
calcareous soil
خاک آهکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] خاکی که مقدار کلسیمکربنات آزاد آن بهحدی است که در هنگام واکنش با اسید میجوشد
-
pedalfer
خاکآهن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] گروه بزرگی از خاکها که در فرایند تشکیل آنها مقدار اکسید فلزات سهظرفیتی بیش از سیلیس باشد
-
sawdust
خاکارّه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] خردههای بسیار ریز چوب که براثر ارّهکشی به وجود میآید
-
dust horizon
خاکافق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] سطح بالای لایۀ گردوخاک حاصل از وارونگی دما در سطوح پایین
-
bog soil, bog 1
خاک باتلاقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] خاک بسیار مرطوب مناطق باتلاقی که عمدتاً از پوده و بقایای گیاهان به وجود میآید
-
relict soil
خاک بازمانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] خاک تشکیلشده بر روی یک چشمانداز قدیمی که با رسوبات جوانتر پوشیده نشده است
-
loader 3
خاکبردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی خودرو برای کندن و برداشتن خاک
-
excavation 1
خاکبرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای، حملونقل ریلی] برداشت خاک پس از برداشتن لایۀ نباتی تا عمق پیشبینیشده در طرح برای رسیدن به تراز احداث راه
-
sand spreader, spreader 1
خاکپاش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دستگاهی برای پاشیدن خاک سنگ بر روی آسفالت تازه برای جلوگیری از چسبندگی
-
mulch
خاکپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] لایهای از کاه، خاکاره، برگ، ورقۀ پلاستیکی یا خاک سست که سطح خاک را با آن میپوشانند تا از خاک و ریشۀ گیاهان در برابر اثر قطرات باران، سلهبندی، یخبندان، فرسایش و تبخیر محافظت شود
-
dust whirl
خاکتنوره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ستونی از هوا با چرخش سریع بر روی زمین خاکی خشک که گردوخاک و دیگر مواد سبک را با خود حمل میکند
-
landfill
خاکچال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] زمینی برای چال کردن ضایعات زباله بهطوریکه روی هر لایۀ زباله لایهای از خاک قرار دهند
-
china clay
خاک چینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] رُس سفیدپختی (white-firing clay) که عمدتاً از کانی کائولینیت تشکیل شده است متـ . کائولن kaolin