کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاک در بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
loader 3
خاکبردار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نوعی خودرو برای کندن و برداشتن خاک
-
sand spreader, spreader 1
خاکپاش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] دستگاهی برای پاشیدن خاک سنگ بر روی آسفالت تازه برای جلوگیری از چسبندگی
-
dust whirl
خاکتنوره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ستونی از هوا با چرخش سریع بر روی زمین خاکی خشک که گردوخاک و دیگر مواد سبک را با خود حمل میکند
-
landfill
خاکچال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] زمینی برای چال کردن ضایعات زباله بهطوریکه روی هر لایۀ زباله لایهای از خاک قرار دهند
-
china clay
خاک چینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] رُس سفیدپختی (white-firing clay) که عمدتاً از کانی کائولینیت تشکیل شده است متـ . کائولن kaolin
-
soil creep
خاکخزش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] جریان روبهپایین آرام و تدریجی خاک و مواد سنگی ناپیوسته بر روی شیب ملایم یا تند
-
geophagia
خاکخواری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تمایل به خوردن خاک
-
self-mulching soil
خاک خودپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] خاکی که لایۀ سطحی آن بهقدری فشرده است که براثر ضربۀ قطرههای باران از میان نمیرود و مانند خاکپوش از لایۀ زیر محافظت میکند
-
خاکسپاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] ← تدفین
-
elutriation 2
خاکشست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] شسته شدن ذرات خیلی ریز یا سبک خاک بهویژه با قطرات باران
-
saline soil
خاک شور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] خاک دارای نمکهای انحلالپذیر به مقداری که به رشد اکثر گیاهان زراعی آسیب برساند
-
depleted soil
خاک فقیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] خاکی که براثر آبیاری یا بهرهبرداری بیرَویه حاصلخیزی خود را از دست داده باشد
-
lunar soil
خاک ماه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] ← سنگپوش ماه
-
hoe
خاکهمزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] وسیلهای مجهز به تیغه یا دیسک که بر روی شاسی سوار میشود و عملیات خاکورزی ثانویه و کندن علفهای هرز کشت ردیفی را انجام میدهد
-
خاک انداز
فرهنگ فارسی معین
(اَ) (اِمر.) بیلچه ای دارای دستة کوتاه که از فلز یا پلاستیک سازند و با آن آشغال و غیره را به کمک جارو جمع کنند.