کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاکی و ابی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کرم خاکی
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: karm-e xâki طاری: karmxâki طامه ای: karmxâki طرقی: karmxâki کشه ای: karmxâki نطنزی: karm-e xâki
-
خاکی رنگ
دیکشنری فارسی به عربی
قماش الخاکي
-
سیو خاکى
لهجه و گویش بختیاری
siv xâki سیبزمینى.
-
زیر خاکی
لهجه و گویش تهرانی
عتیقه
-
جاده خاکی
لهجه و گویش تهرانی
راه ناهموار
-
کُتل خاکی
لهجه و گویش تهرانی
محلی در راه امامزاده داود
-
amphibious group
گروه آبخاکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] بخشی از نیروی آبخاکی که با هدایت یک فرمانده عملیات آبخاکی مشخصی را انجام میدهند
-
alkaline earth metal
فلز قلیایی خاکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] هریک از فلزهای سنگینتر گروه دوم جدول تناوبی که در پوستۀ زمین فراوان یافت میشود
-
هفت آب خاکی
لغتنامه دهخدا
هفت آب خاکی . [ هََ ب ِ ] (اِ مرکب ) مراد هفت دریای دنیاست . (آنندراج از فرهنگ اسکندرنامه ). هفت آب . رجوع به هفت آب شود.
-
amphibious withdrawal
عقبنشینی آبخاکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی عملیات آبخاکی، که در آن نیروها از ساحل دشمن یا دشمن بالقوه خارج میشود
-
rare-earth elements, REE
عناصر خاکی کمیاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، شیمی] عناصری با عدد اتمی 57 تا 71 که دارای ویژگیهای شیمیایی یکسانی هستند
-
واژههای همآوا
-
خاکی و آبی
فرهنگ گنجواژه
دو زیستی.
-
جستوجو در متن
-
آبی
لغتنامه دهخدا
آبی . (ص نسبی ) برنگ آب . کبود. ازرق . نیلی . نیلگون . نیلوفری . کوود. آبیو. رنگ کبود روشن . و گاه آبی آسمانی گویند و از آن آبی سخت روشن خواهند و این همان آسمانجونی و آسمانگونه است . و آبی سیر گویند و از آن آبی پررنگ و گرفته اراده کنند و مقابل آن آبی...
-
amphibious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوزیستان، دوزیست، خاکی و ابی، دوجنسه، ذوحیاتین