کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاکهچوب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
چوب
دیکشنری فارسی به عربی
خشب , عصا , عمود , مضرب
-
چوب
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: čuw طاری: čöv طامه ای: čü طرقی: čöv کشه ای: čüv نطنزی: čuw
-
چوب
لهجه و گویش تهرانی
تومان:پنج چوب بسُلف! =پنج تومان بده!
-
frazil crystals, frazil
خاکهبلور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] یخبلورهایی که در آب اَبَرسرد متلاطم شکل میگیرند و تلاطم مانع از به هم چسبیدن آنها میشود متـ . یخ سوزنکی needle ice
-
fault gouge
خاکۀ گسلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی، ژئوفیزیک] مواد رُسی نرم و سیمانینشده که در امتداد برخی گسلها یا در بین دیوارههای یک گسل یافت میشود
-
frazil ice
خاکهیخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] 1. انباشت خاکهبلور در حجمی از آب 2. مرحلۀ آغازین تشکیل یخ در آب متلاطم
-
streak
رنگ خاکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] رنگ گرد (پودر) یک کانی، هنگامی که بر روی چینی بدون لعاب کشیده میشود
-
خاکه اره
لغتنامه دهخدا
خاکه اره . [ ک ِ اَرْ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نرمه های ریز چوب که پس از بریدن آن بدست می آید. نُشارَه . وُشارَه . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
خاکه برگ
لغتنامه دهخدا
خاکه برگ . [ ک َ / ک ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) برگهای ریز و پوسیده که کود و رشوه را بکار آید.
-
خاکه تنباکو
لغتنامه دهخدا
خاکه تنباکو. [ ک َ / ک ِ تَم ْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرده ٔ تنباکو. تنباکوی ریزه ریزه شده .
-
خاکه توتون
لغتنامه دهخدا
خاکه توتون . [ ک َ / ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرده ٔ توتون . توتون ریزه ریزه شده .
-
خاکه چائی
لغتنامه دهخدا
خاکه چائی . [ ک َ / ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرده ٔ چائی . ریزه ٔ چائی . چائی که از پرویزن های ریز بدر تواند آمد.
-
خاکه زغال
لغتنامه دهخدا
خاکه زغال . [ ک َ / ک ِ زُ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرده ٔ انگشت . ریزه ٔ زغال .
-
خاکه زمرد
لغتنامه دهخدا
خاکه زمرد. [ ک َ / ک ِ زُ م ُرْ رُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرده ٔ زمرد. ذرات زمرد که از تراش قطعات زمرد بدست می آید.
-
خاکه سرب
لغتنامه دهخدا
خاکه سرب . [ ک َ / ک ِ س ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چیزی است مثل خاک ، که از کان سرب بدست می آید و نهایت بدبو باشد. (آنندراج ) : «خاکه ٔ کان مومیائی و سرب ». اشرف (از آنندراج ).