کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاکستری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خاکستری
/xākestari/
معنی
۱. آلوده به خاکستر.
۲. (اسم) از رنگهای ترکیبی، مرکب از سفید و سیاه.
۳. به رنگ خاکستر.
۴. (حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] فنا؛ نیستی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بهرنگخاکستر، سربیرنگ، طوسی، خاکستری رنگ، خاکسترگون
۲. آلوده به خاکستر، آغشته بهخاکستر
دیکشنری
grizzled, grizzly, salt-and-pepper, silver
-
جستوجوی دقیق
-
خاکستری
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهرنگخاکستر، سربیرنگ، طوسی، خاکستری رنگ، خاکسترگون ۲. آلوده به خاکستر، آغشته بهخاکستر
-
خاکستری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) به رنگ خاکستر.
-
خاکستری
لغتنامه دهخدا
خاکستری . [ ک ِ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کاریزنو بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع در 54 هزارگزی شمال باختری تربت جام و 2 هزارگزی خاور مالرو عمومی تربت جام به فریمان . ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیری دارای 208 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان فارس...
-
خاکستری
لغتنامه دهخدا
خاکستری . [ ک ِ ت َ ] (ص نسبی ) برنگ خاکستر. رنگ سربی . رنگ سنجابی . اَقتَم . (اقرب الموارد). رَمادی ّ. اَشهَب . شهباء. عَوهَق . (تاج العروس ).
-
خاکستری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به خاکستر) xākestari ۱. آلوده به خاکستر.۲. (اسم) از رنگهای ترکیبی، مرکب از سفید و سیاه.۳. به رنگ خاکستر.۴. (حاصل مصدر) [قدیمی، مجاز] فنا؛ نیستی.
-
خاکستری
دیکشنری فارسی به عربی
بيوتر , رمادي
-
خاکستری
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: xâkisari طاری: xâkessari طامه ای: xâkessari طرقی: xoli کشه ای: xâkessari نطنزی: xâkseri
-
واژههای مشابه
-
Halichoerus grypus
فک خاکستری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم جانوری] گونهای از تیرۀ فکیان و راستۀ گوشتخوارسانان که رنگ نرِ آنها عموماً سیاه با رگههای خاکستری و رنگ ماده خاکستری روشن با رگههای سیاه است
-
grey water, grey wastewater, sullage
فاضلاب خاکستری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] فاضلاب عاری از ادرار و مدفوع
-
grey mould/ grey mold
کپک خاکستری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] بیماری قارچی ناشی از گونههای بوتریتیس (Botrytis) که به پوسیدگی نرم و تشکیل تودۀ خاکستریرنگ جُلینه در اندامهای ذخیرهای منجر میشود
-
grey propaganda
تبلیغات خاکستری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تبلیغاتی که منبع مشخصی ندارد
-
ashy rot
پوسیدگی خاکستری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] نوعی بیماری قارچی که اولین نشانۀ آن لکههای کوچک فرورفتۀ خاکستری است که ممکن است گسترش یابد و موجب از بین رفتن گیاه شود
-
grey attack, black-top 1
حملۀ خاکستری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] حملۀ سوسک چوبخوار به درختی که از مرگ آن دو یا چند سال گذشته و بدون شاخ و برگ است
-
رباط خاکستری
لغتنامه دهخدا
رباط خاکستری . [ رُ طِ ک ِ ت َ ] (اِخ ) دهی است از بخش فریمان شهرستان مشهد دارای 171 تن جمعیت . آب ده از قنات تأمین میشود و محصول عمده ٔ آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).