کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاکسترنشین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خاکسترنشین
/xākestarnešin/
معنی
فقیر؛ بیچاره.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بیخانمان، آواره
۲. پاکباخته
۳. خاکنشین
۴. بدبخت، بیچاره، بینوا
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاکسترنشین
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیخانمان، آواره ۲. پاکباخته ۳. خاکنشین ۴. بدبخت، بیچاره، بینوا
-
خاکسترنشین
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (ص مر.) فقیر، بیچاره .
-
خاکسترنشین
لغتنامه دهخدا
خاکسترنشین . [ ک ِ ت َ ن ِ ] (نف مرکب ) کسی که در خاکستر نشیند فقر را. || (اصطلاح تصوف ) یکی از اعمال صوفیان .
-
خاکسترنشین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] xākestarnešin فقیر؛ بیچاره.
-
جستوجو در متن
-
بیخانمان
واژگان مترادف و متضاد
آسمانجل، آواره، بیسامان، خاکسترنشین، خانهبهدوش، دربدر ≠ سروساماندار
-
خانهخراب
واژگان مترادف و متضاد
۱. تهیدست، مایهسوخته، مفلس، ورشکست، ورشکسته ۲. خاکسترنشین، ویرانهنشین
-
خاکسار، خاکسار
واژگان مترادف و متضاد
۱. افتاده، خاشع، خاکی، درویش، فروتن، متواضع ≠ مغرور ۲. بیقدر، پست، خوار، ذلیل ۳. خاکسان، خاکنهاد ۴. خاکنشین، خاکسترنشین ۵. فانی
-
قاب قمار
لغتنامه دهخدا
قاب قمار. [ ب ِ ق ِ / ق ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اشتالنگ که با آن قمار کنند : نخواهی دست شست از نعمت ظالم مگر روزی که چون قاب قمارت کرده خاکسترنشین قابش . خاقانی .رجوع به قاب شود.
-
نشین
لغتنامه دهخدا
نشین . [ ن ِ ] (نف ) اسم فاعل مرخم است از نشستن . نشیننده . آن که می نشیند. || نشیننده و نشسته و همیشه بطور ترکیب استعمال می گردد. (ناظم الاطباء). به صورت پساوند به دنبال اسم آید، بدین شرح : 1 - به معنی نشیننده در کلمات : اجاره نشین . اعتکاف نشین . ا...