کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاویار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خاویار
/xāv[i]yār/
معنی
۱. تخم خوراکی ماهی خاویار، به اندازۀ عدس، و به رنگهای زرد، خرمایی، خاکستری، یا سیاه که دارای آلبومین، مواد چربی، و مواد فسفری است. Δ از خوراکهای فاخر و گرانقیمت است و بیشتر در روسیه و کنارههای دریای خزر بهدست میآید.
۲. تخم ماهی.
۳. = ماهی 〈 ماهی خاویار
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. نوعی ماهی استروژن، نوعی سگ ماهی، اوزونبرون، داراکویی
۲. تخمنمک سود، ماهی استروژن
دیکشنری
caviar, caviare, roe, spawn
-
جستوجوی دقیق
-
خاویار
واژگان مترادف و متضاد
۱. نوعی ماهی استروژن، نوعی سگ ماهی، اوزونبرون، داراکویی ۲. تخمنمک سود، ماهی استروژن
-
خاویار
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) تخم نوعی سگ ماهی که بسیار مقوی و گرانبهاست .
-
خاویار
لغتنامه دهخدا
خاویار. (اِ) تخم انواع مختلف ماهی اسیپنسر یا سگ ماهی است که بصورت ماده ٔ غذایی در آمده است . لغت خاویار که در اکثر زبانهای اروپایی - باستثنای روسی یکی است ، ظاهراً باید از ریشه ٔ ترکی یا تاتاری گرفته شده باشد (گرچه ترکها امروز آنرا خاویاه مینامند که ...
-
خاویار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) xāv[i]yār ۱. تخم خوراکی ماهی خاویار، به اندازۀ عدس، و به رنگهای زرد، خرمایی، خاکستری، یا سیاه که دارای آلبومین، مواد چربی، و مواد فسفری است. Δ از خوراکهای فاخر و گرانقیمت است و بیشتر در روسیه و کنارههای دریای خزر بهدست م...
-
خاویار
دیکشنری فارسی به عربی
کافيار
-
جستوجو در متن
-
beluga caviar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاویار بلوگا، نام بهترین نوع خاویار
-
کافيار
دیکشنری عربی به فارسی
خاويار
-
caviares
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاویار
-
bog rhubarb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاویار ریواس
-
Irish moss
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاویار ایرلندی
-
caviars
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاویارها، خاویار
-
اُشبُل،اسبل
لهجه و گویش تهرانی
دنبلان ،خاویار
-
استورژن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: esturgeon] (زیستشناسی) 'estoržen = ماهی 〈 ماهی خاویار
-
beluga
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بلغا، ماهی خاویار