کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاوی
لغتنامه دهخدا
خاوی . (ع ص ) خوشمزه ، لذیذ. (ناظم الاطباء). || غیر مسکون . خراب . ویران . || بروی افتاده . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از تاج العروس ). || خالی . تهی . منه : خاوی البطن ؛ شکم خالی . خاوی الوفاض ؛ کیسه ٔ تهی . (از ناظم الاطباء) (...
-
جستوجو در متن
-
خاویة
لغتنامه دهخدا
خاویة. [ ی َ ] (ع ص ) مؤنث خاوی . زمین خالی از اهل خود. خالیه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (تاج العروس ) (المنجد). منه : ارض خاویة. ج ، خاویات : فتلک بیوتهم خاویة.(قرآن 27 / 52). || ساقطه ، بروی افتاده . (از اقرب الموارد...