کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاورشناس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خاورشناس
/xāvaršenās/
معنی
کسی که آشنا و دانا به اوضاع و احوال ملل مشرقزمین است؛ شرقشناس؛ مستشرق.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
شرقشناس، مستشرق ≠ غربشناس، مستغرب
دیکشنری
orientalist
-
جستوجوی دقیق
-
خاورشناس
واژگان مترادف و متضاد
شرقشناس، مستشرق ≠ غربشناس، مستغرب
-
خاورشناس
لغتنامه دهخدا
خاورشناس . [ وَ ش ِ ] (نف مرکب ) مستشرق ، عارف بمعارف ملل شرق ، دانا بفرهنگ شرق .
-
خاورشناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) xāvaršenās کسی که آشنا و دانا به اوضاع و احوال ملل مشرقزمین است؛ شرقشناس؛ مستشرق.
-
جستوجو در متن
-
مستشرق
فرهنگ واژههای سره
خاورشناس
-
شرقشناس
واژگان مترادف و متضاد
خاورشناس، مستشرق
-
مستشرق
واژگان مترادف و متضاد
خاورشناس، شرقشناس، مشرقشناس ≠ مستغرب
-
مستشرق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] mostašreq کسی که آشنا و دانا به اوضاع و احوال ملل مشرق زمین است؛ خاورشناس.
-
شرق شناس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] šarqšenās مستشرق؛ خاورشناس؛ کسی که دانا به اوضاع و احوال، زبانها، و آداب ملل مشرقزمین است.
-
شرقشناس
لغتنامه دهخدا
شرقشناس . [ ش َ ش ِ ] (نف مرکب ) خاورشناس . مستشرق . آنکه با فرهنگ و تمدن مشرق زمین معرفت داشته باشد. (یادداشت مؤلف ). دانشمند غربی که به پژوهش در فرهنگ و تمدن خاوریان پردازد. رجوع به خاورشناس و مستشرق شود.
-
غوبیل
لغتنامه دهخدا
غوبیل . [ غ ُ ] (اِخ ) تلفظترکی گوبیل . خاورشناس معروف فرانسه . رجوع به گوبیل و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
دساسی
لغتنامه دهخدا
دساسی . [ دُ ] (اِخ ) (سیلوستر...) خاورشناس و از رجال مشهور فرانسه در قرن 18 و 19 م . رجوع به ساسی در ردیف خود شود.
-
ژیژاووس
لغتنامه دهخدا
ژیژاووس . (اِخ ) نام خاورشناس عربی دان ایتالیائی . مؤلف چهار مجلد لغت عربی و لاتین است و آن را در میلان به طبع رسانیده است .
-
ژهام ژان
لغتنامه دهخدا
ژهام ژان . [ ژُ ] (اِخ ) نام خاورشناس عربی دان . وی لغت نامه ای به زبان عربی و لاتین نوشته است .
-
ژیاکار
لغتنامه دهخدا
ژیاکار. (اِخ ) نام خاورشناس عربی دان انگلیسی ، مترجم کتاب حیوةالحیوان دمیری به انگلیسی و طابع آن از 1906 تا 1908 م . در بمبئی .