کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خان جان خان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خان جان خان
لغتنامه دهخدا
خان جان خان . (اِخ ) دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد. واقع در 10 هزارگزی شمال خاوری خرم آباد و شش هزارگزی شمال شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . ناحیه ای است واقع در جلگه و معتدل و مالاریایی . دارای 720 تن سکنه که شیعی مذهب و لری و ل...
-
واژههای مشابه
-
back office
پسخان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] فنّاوریها و خدمات و منابع انسانیای که به مدیریت اجرایی سامانههای ارتباطی کمک میکنند متـ . عملیات پسخان
-
pit-house, sunken featured building, pit dwelling
خانچال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گودالی در زمین که مردم روی آن را با تیرهای چوبی و شاخوبرگ درخت و دیگر مواد میپوشاندند و بهطور موقت در آن زندگی میکردند
-
front desk
پیشخان 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] قسمتی از پیشگاه که به اموری از قبیل خوشامدگویی و ثبتنام و پذیرش و ترخیص مهمانان میپردازد
-
front office 1
پیشخان 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] دفتر اجرایی اصلی شرکتها و سازمانها یا سامانههایی که با مشتریان سروکار دارند
-
front office services
خدمات پیشخان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدمات اصلیای که در پیشخان ارائه میشود
-
back office operations
عملیات پسخان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] ← پسخان
-
جستوجو در متن
-
مجاهزدل
لغتنامه دهخدا
مجاهزدل . [ م ُ هَِ دِ ] (ص مرکب ) آن که خاطر و اندیشه اش به بازرگانان مالدار و غنی مانند بود : بیاع خان جان مجاهزدلان عشق جز صبح نیست ، جان تو و جان صبحگاه .خاقانی .
-
جان آباد
لغتنامه دهخدا
جان آباد. (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان آرد: آنرا جهان آباد نیز گویند و در سیستان واقع است . قلعه ای دارد که آنرا سردارجان بیگ خان بلوچ تقریباً نودسال قبل از این ساخته است سردارجان بیگ خان جد سردار ابراهیمخان بلوچ میباشد. سیزده سال قبل حاج میرعلمخان حشمت...
-
الفتی جان قربانی
لغتنامه دهخدا
الفتی جان قربانی . [ اُ ف َ ی ِ ق ُ ] (اِخ ) قلیچ خان . شاعر قرن یازدهم هجری متولد سال 1014 هَ . ق . رجوع به فرهنگ سخنوران تألیف خیام پور شود.
-
جان جهان
لغتنامه دهخدا
جان جهان . [ ن ِ ج َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خطابی است بمعشوقه : بس بناگوش چو سیماکه سیه شد چو شبه آن ِتو نیز شود صبر کن ای جان جهان . فرخی .بگشای بشادی و فرّخی ای جان جهان آستین خی کامروز بشادی فرارسیدتاج شعرا خواجه فرّخی . فرخی . || روان عالم . ...
-
ویران کن
لغتنامه دهخدا
ویران کن . [ک ُ ] (نف مرکب ) ویران کننده . خراب کننده : زآباد کشیده جان به ویران ویران کن خان ومانم این است .نظامی .
-
خانی جان خانم
لغتنامه دهخدا
خانی جان خانم . [ ن ُ ] (اِخ ) اسم خواهر حسین بیک پسر خواجه شجاع الدین شیرازی که در خدمت نواب پری خان خانم صفوی اعتباری عظیم داشت . او یکی از عوامل بوزارت رسیدن حسین بیک بود. (از عالم آرای عباسی چ 2 ص 226).