کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانۀ نیمهراهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
خانه
واژگان مترادف و متضاد
۱. سرا، منزل، مسکن، دار، بیت ۲. آپارتمان، کاشانه ۳. اتاق، وثاق، حجره ۴. چاردیواری، سرپناه ۵. اقامتگاه، ساختمانمسکونی، ماوا ۶. کلبه، سراچه ۷. آلونک، کوخ ۸. دولتسرا، قصر، کاخ ۹. لانه، آشیانه ۱۰. غار، سوراخ، کنام ۱۱. بوم ۱۲. میهن،
-
خانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ په . ] (اِ.) 1 - اتاق . 2 - سرای ، دار. ؛~ بخت رفتن کنایه از: شوهر کردن .
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جایی که در آن آدمی سکنی می کند. (ناظم الاطباء). سرا. منزل . مستَقَرّ : برگزیدم بخانه تنهایی از همه کس درم ببستم چست . شهیدبلخی .کنون همانم و خانه همان و شهر همان مرا نگویی کز چه شده ست شادی سوگ . رودکی .سبک پیرزن سوی خانه...
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن َ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد، واقع در 60 هزارگزی باختر مهاباد و مسیر شوسه ٔ خانه به نقده . این ده در جلگه قرار دارد و آب و هوایش سرد و سالم است . سکنه ٔ آن 51 تن که سنی مذهب و کردی زبانند. دهکده ٔ مزبور از رو...
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن ِ ] (اِخ ) قریه ای است در هفت هزارگزی غرب حکومت درجه ٔ 4 کرخ از اعمال هرات واقع در خط 62 درجه و 39دقیقه و 48 ثانیه ٔ طول شرقی و خط 34 درجه و 29 دقیقه ٔ عرض شمالی . (از قاموس جغرافیایی افعانستان ج 2).
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن ِ ] (اِخ ) محلی است به فاصله ٔ 9 هزارگزی جنوب علاقه ٔ شیرزاد از اعمال حکومت درجه اول خوگیانی ولایت مشرق ، واقع در 69 درجه و 54دقیقه ٔ طول شرقی و خط 34 درجه و 11 دقیقه و 45 ثانیه ٔ عرض شمالی . (از قاموس جغرافیایی افعانستان ج 2).
-
خانه
لغتنامه دهخدا
خانه . [ ن ِ ] (اِخ ) موضعی است در سر حد ایران و عراق ، بر سر راه قدیمی که عراق و سوریه را به ایران مربوط میسازد. (از جغرافیای غرب ایران ص 255). این محل در هفتاد هزارگزی حیدرآباد و 136 هزارگزی سرحد عراق واقع و دارای پستخانه و تلگرافخانه است .
-
خانة
لغتنامه دهخدا
خانة. [ ن َ / ن ِ ] (ع مص ) دغلی و نادرستی کردن . (آنندراج ). رجوع به «خیانت » شود.
-
خانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: xānak] xāne ۱. بنایی که انسان، بهویژه خانواده در آن زندگی میکند؛ منزل.۲. جایی که جانوران در آن زندگی میکنند؛ لانه؛ کنام.۳. هریک از چندضلعیهای موجود در یک صفحه: خانهٴ شطرنج، پیراهن چهارخانه.۴. [قدیمی] اتاق.۵. مکان انجام دادن کاری، ما...
-
خانه
دیکشنری فارسی به عربی
بيت , غرفة , کوخ , مسکن , مقبس , منتجع , منزل
-
خانه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: kiya طاری: kiya طامه ای: keɹa / keɹe طرقی: kiya کشه ای: kiya نطنزی: kiya
-
خانه خانه
لغتنامه دهخدا
خانه خانه . [ ن َ / ن ِ / ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) تخلخل . متخلخل . سوراخ سوراخ . (ناظم الاطباء). || بسیاربسیار. (آنندراج ) : ز گیسو نافه نافه مشک می بیخت ز خنده خانه خانه قند میریخت . نظامی .با مظهری امروز بویرانه ٔ خویش بودیم بفکر دل دیوانه ٔ...
-
خانه خانه
دیکشنری فارسی به عربی
خلوي
-
خانه قلعه خانه
لغتنامه دهخدا
خانه قلعه خانه . [ ن َ / ن ِ ق َ ع ِن ِ ] (اِخ ) قلعه ای است در 34500 گزی غرب قلعه زرنی متصل نهر آب جوش در علاقه ٔ حکومت درجه 2 بکواه و خاشرود مربوط به حکومت اعلی فراه ، واقع بین خط 64 درجه و3 دقیقه طول شرقی و خط 33 درجه و 9 دقیقه و 34 ثانیه ٔ عرض شم...
-
خانه خانه کردن
لغتنامه دهخدا
خانه خانه کردن . [ ن َ / ن ِ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بشکل خانه خانه درآوردن . صاحب خانه های متعدد کردن : ما چو زنبوریم و قالبها چو موم خانه خانه کرده قالب را چو موم .مولوی .