کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانگی محال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خانگی محال
لغتنامه دهخدا
خانگی محال . [ ن ِ م َ حال ل ] (اِ مرکب ) جنده خانه . زناخانه . فاحشه خانه . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
household shrine
نیایشگاه خانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] پرستشگاهی کوچک در یک پستو یا بر روی یک رف شامل مجموعهای از تصاویر و پیکرکهای پیشکششده به یکی از خدایان رسمی یا به خدایی خانوادگی یا محلی یا به نیاکانی که جنبۀ خدایی یافتهاند
-
domestic labour, domestic work, household labour
کار خانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] فرایندی که ازطریق آن زنان با انجام خدمات خانگی و اجتماعی کردن خانواده، به بازتولید سرمایه میپردازند
-
home video
ویدئوی خانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوار ویدئو یا لوح فشرده که معمولاً بعد از نمایش عمومی فیلم برای استفادۀ خانگی توزیع میشود
-
home gardening
کشت خانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] کشت سبزیجات در باغچۀ منزل
-
هم خانگی
لغتنامه دهخدا
هم خانگی . [ هََ ن َ / ن ِ ] (حامص مرکب ) با یکدیگر در یک خانه بودن . در یک خانه سکونت جستن . همنشینی : شهنشه پذیرا شد آن خانه رابه همخانگی برد فرزانه را. نظامی روا دارد ازدوست بیگانگی که دشمن گزیند به همخانگی . سعدی . || دوستی : با دو حکیم از سر همخ...
-
family flour
آرد خانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] ← آرد چندمنظوره
-
household waste, domestic waste, residential waste
پسماند خانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی محیطزیست و انرژی] پسماند تولیدشده در واحدهای مسکونی
-
سهخانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← سهخانگی قلب
-
home cinema, home theatre
سینمای خانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] تجهیزاتی برای نمایش فیلم در خانه که دارای سامانههای صوتی محیطی شبیه به سینماست
-
home area network, HAN
شبکۀ خانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، مهندسی مخابرات] شبکهای درون خانۀ کاربر که افزارههای رقمی شخص را به هم متصل میکند
-
home computer
رایانۀ خانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ریزرایانهای که در منزل برای کاربردهایی نظیر بازی و واپایش لوازم خانگی و کمک به دانشآموزان در انجام تکالیف به کار رود
-
خانگی کوتل
لغتنامه دهخدا
خانگی کوتل . [ ] (اِخ ) کوتلی است بفاصله ٔ یک هزارگزی جنوب قلعه ٔ سرکاری علاقه داری درجه ٔاول حکومت درجه 2 ارغستان در ولایت قندهار. این ده بین خط 67 درجه و 3 دقیقه و 28 ثانیه ٔ طول البلد شرقی و خط 31 درجه و 29 دقیقه و 21 ثانیه ٔ عرض البلد شمالی قرار ...
-
home stay
اقامت خانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] اقامت شرکتکنندگان در یک برنامۀ آموزشی زبان در منازل شخصی میزبانان، همراه با غذا، برطبق قرارداد