کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانوادۀ ناتنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
stepfamily
خانوادۀ ناتنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] یک واحد خانوادگی متشکل از والدینی که یکی یا هر دوی آنها فرزند یا فرزندانی را از وصلت یا وصلتهای پیشین خود به خانوادۀ جدید میآورند
-
واژههای مشابه
-
خانواده
واژگان مترادف و متضاد
اعقاب، اهل بیت، تبار، تیره، خاندان، دودمان، سلاله، طایفه، فامیل
-
خانواده
فرهنگ فارسی معین
(نْ یا نِ دِ) (اِمر.) 1 - اهل خانه ، اهل البیت . 2 - مجموعة افراد دارای پیوند سببی یا نسبی که در زیر یک سقف زندگی می کنند. 3 - مجموعه خویشاوندان ، خاندان . 4 - تیره ، خاندان .
-
خانواده
لغتنامه دهخدا
خانواده . [ ن َ / ن ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خاندان . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). دودمان . خیل خانه . (ناظم الاطباء). تبار. دوده : اصیل زاده و از خانواده ٔ حرمت بزرگوار و به اقبال و دولت اندرخور. سوزنی . || اهل خانه . اهل البیت . (ناظم الاطباء).تاری...
-
خانواده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xānevāde ۱. کوچکترین واحد اجتماعی که شامل پدر، مادر، و فرزندان آنها است.۲. (زیستشناسی) تیره.۳. خاندان؛ دودمان؛ فامیل.
-
خانواده
دیکشنری فارسی به عربی
امة , عائلة , عشيرة
-
خانواده
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: xunavâda طاری: kiyavâda طامه ای: xunavâda طرقی: kiyavâda کشه ای: xunavâda نطنزی: kiyevâda
-
family counsellor
مشاور خانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مشاوری با وظیفۀ حمایت عاطفی و اطلاعرسانی و راهنمایی برای حل مشکلات خانواده
-
family counselling
مشاورۀ خانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] راهنمایی والدین یا سایر اعضای خانواده در مسائلی مانند پرورش فرزند و فرزندخواندگی و اعتیاد و مساعدتهای عمومی توسط روانشناسان و مددکاران اجتماعی و مشاوران
-
cognate 2
همخانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ویژگی واژهها و زبانهایی که نیای مشترک دارند
-
family mediation
میانجیگری خانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایندی که در آن شخص ثالث و بیطرفی که معمولاً یک متخصص سلامت روان یا وکیل مجرب است، به افراد خانواده برای حل تعارض و توافق در مورد مسائلی مانند طلاق یا حضانت فرزند کمک میکند
-
family constellation
منظومۀ خانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] مجموع روابط در درون یک خانواده با توجه به عواملی مانند تعداد و ترتیب تولد و سن و نقش و الگوهای تعامل افراد
-
رئیس خانواده
فرهنگ واژههای سره
سرپرست خانواده
-
family-style service, German style, family service
پذیرایی خانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شیوهای از پذیرایی که در آن غذا یکجا در ظروف بزرگ بر روی میز گذاشته میشود و مهمانان خودشان غذا را میکشند