کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانوادۀ مسئله دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
joint family
خانوادۀ پیوسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] خانوادهای که در آن شماری از اعضای تباری یکسویه در کنار یکدیگر همراه با همسران و فرزندانشان در خانهای واحد و تحت اقتدار یکی از اعضای گروه زندگی میکنند
-
multigene family
خانوادۀ چندژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← خانوادۀ ژنی
-
domain family
خانوادۀ حبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] مجموعهپروتئینهایی که ازلحاظ ساختاری و عملکردی، متنوع، اما در بخشی از توالی مشترک هستند و این اشتراک نقش ساختاری و عملکردی خاصی به آنها میدهد
-
family therapy
خانوادهدرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی رواندرمانی برای حل مشکلات روانشناختی اعضای یک خانواده و روابط و الگوهای رفتاری آنها
-
dual careers
خانوادۀ دوشاغل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] خانوادهای که در آن زن و مرد هر دو شاغلاند
-
language family
خانوادۀ زبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] گروهی از زبانها که تبار یا نیای مشترک دارند
-
gene family
خانوادۀ ژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] مجموعهژنهای حاصل از تکرار یک ژن نیایی که پروتئینها و رِناهای یکسان یا وابسته را رمزگذاری میکنند متـ . خانوادۀ چندژنی multigene family
-
stem family
خانوادۀ ستاکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] بنا بر نظر فردریک لوپله که به چهار نوع خانوادۀ متمایز قائل است، خانوادهای انعطافپذیرتر از خانوادۀ پدرسالار که شش یا هفت عضو دارد و نسلاندرنسل با حق ارثیهای مشخص و مبتنی بر مالکیتهای کوچک یا اجارهداری، نمونهای آرمانی از خانوادۀ با...
-
adoptive family
خانوادۀ فرزندپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] خانوادهای که کودکی را به فرزندخواندگی میپذیرد
-
extended family
خانوادۀ گسترده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] خانوادۀ هستهای گسترش یافتهای که معمولاً حول تباری یکسویه شکل میگیرد و در آن خویشاوندان نزدیک و گاه دور نیز در کنار یکدیگر زندگی میکنند
-
symmetrical family
خانوادۀ متقارن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] خانوادهای که در آن تقسیمکار خانگی کمتر مشهود است و نقش خانه در زندگی و هویت اجتماعی پررنگتر است
-
stepfamily
خانوادۀ ناتنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] یک واحد خانوادگی متشکل از والدینی که یکی یا هر دوی آنها فرزند یا فرزندانی را از وصلت یا وصلتهای پیشین خود به خانوادۀ جدید میآورند
-
family recovery
خودیابی خانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] نوعی خودیابی مبتنی بر بهبود تکتک افراد خانواده، بازسازی خردهنظامهای خانواده نظیر رابطۀ والدـ فرزند و برادرـ خواهر و دست یافتن به روابط مرزبندیشدۀ سالم با مردم و مراکز خارج از خانواده متـ . بهبود خانواده
-
رستوران خانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← غذاخوری خانواده
-
family-style restaurant
غذاخوری خانواده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی غذاخوری خودمانی که غذاهای آن غالباً در دیس عرضه میشود و مهمانان خودشان از خود پذیرایی میکنند متـ . رستوران خانواده