کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانوادهدرمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
family therapy
خانوادهدرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی رواندرمانی برای حل مشکلات روانشناختی اعضای یک خانواده و روابط و الگوهای رفتاری آنها
-
واژههای مشابه
-
خانواده
واژگان مترادف و متضاد
اعقاب، اهل بیت، تبار، تیره، خاندان، دودمان، سلاله، طایفه، فامیل
-
therapeutic
درمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، زیستشناسی-میکربشناسی، علوم دارویی] مربوط به درمان
-
خانواده
فرهنگ فارسی معین
(نْ یا نِ دِ) (اِمر.) 1 - اهل خانه ، اهل البیت . 2 - مجموعة افراد دارای پیوند سببی یا نسبی که در زیر یک سقف زندگی می کنند. 3 - مجموعه خویشاوندان ، خاندان . 4 - تیره ، خاندان .
-
خانواده
لغتنامه دهخدا
خانواده . [ ن َ / ن ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) خاندان . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). دودمان . خیل خانه . (ناظم الاطباء). تبار. دوده : اصیل زاده و از خانواده ٔ حرمت بزرگوار و به اقبال و دولت اندرخور. سوزنی . || اهل خانه . اهل البیت . (ناظم الاطباء).تاری...
-
خانواده
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xānevāde ۱. کوچکترین واحد اجتماعی که شامل پدر، مادر، و فرزندان آنها است.۲. (زیستشناسی) تیره.۳. خاندان؛ دودمان؛ فامیل.
-
درمانی
دیکشنری فارسی به عربی
علاجي
-
خانواده
دیکشنری فارسی به عربی
امة , عائلة , عشيرة
-
خانواده
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: xunavâda طاری: kiyavâda طامه ای: xunavâda طرقی: kiyavâda کشه ای: xunavâda نطنزی: kiyevâda
-
group therapy
گروهدرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی رواندرمانی برای حل مشکلات روانشناختی افراد بهصورت گروهی که توسط یک یا چند رواندرمانگر در نقش تسهیلگر گروه اداره میشود
-
polyclinic
مجتمِع درمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مجتمعی که در آن انواع بیماریها و صدمات بهطور سرپایی بررسی و درمان شود
-
milieu therapy
محیطدرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] درمانی روانشناختی مبتنی بر تعدیل یا تغییر یا سازماندهی شرایط زندگی یا محیط بلافصل مُراجع بهمنظور ارتقای شناختها و مهار هیجان و ایجاد رفتارهای سازگار
-
physiotherapy
فیزیکدرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] شیوهای از درمان که در آن روشهای فیزیکی را برای پیشبرد معالجه به کار میگیرد و از نور و پرتوهای فرابنفش و فروسرخ و گرما و جریان برق استفاده میکنند
-
therapeutic trial
کارآزمایی درمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] ← کارآزمایی بالینی