کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانه وحشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گرم خانه
لغتنامه دهخدا
گرم خانه . [ گ َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) خانه ای که در زیر زمین برای سکونت ایام سرما سازند. (آنندراج ). || گلخانه . محلی که برای پرورش گل و گیاه در آفتاب رو با شیشه ها میکنند و با طرزی خاص بوسیله ٔ پهن یا بخاری یا لوله ٔ آب گرم حرارت بدانجامیدهند. محل...
-
inner sanctum, sanctuary 6
نهانخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] 1. مقدسترین جایگاه در یک مکان مقدس 2. درونیترین بخش یک مکان مقدس
-
خانه کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مقیم شدن، اقامت گزیدن، ساکن شدن ۲. لانه کردن، آشیانه ساختن
-
خانه گرفتن
واژگان مترادف و متضاد
۱. اقامت کردن، جا کردن، منزل کردن، مقیم شدن، اقامتگزیدن ۲. اجاره کردن، خریدن (خانه) ۳. لانه ساختن، آشیانه درست کردن
-
film library
فیلمخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] نوعی کتابخانۀ تخصصی یا بخشی از کتابخانه که مجموعۀ آن متشکل از انواع فیلمهای سینمایی و ویدئویی و دیویدی و انواع منابع مرتبط با فیلمسازی و مطالعات فیلم است
-
charnel house, charnel
مردهخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] گورستان یا در کاربرد امروزی، خانه یا سردابی که اجساد یا استخوانهای آنها را در آن مینهند
-
chapel of rest
وداعخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] اتاقی تزیینشده که جسد را پیش از انجام مراسم تدفین در آن قرار میدهند
-
treasure house
گنجخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] اتاق یا ساختمانی که گنج در آن نگهداری میشود متـ .خزانه treasury1
-
hotel
مهمانخانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مکانی برای اقامت مسافران و مهمانان و پذیرایی از آنها متـ . هتل
-
نخاس خانه
لغتنامه دهخدا
نخاس خانه . [ ن َخ ْ خا ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جای فروختن برده . معرض . (زمخشری ). بازار برده فروشان . دکان برده فروشی : وز بردگان طرفه که قسم سپه رسیدنخاس خانه گشت به صحرا درون خیم .فرخی .
-
نحل خانه
لغتنامه دهخدا
نحل خانه . [ ن َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) کندوی زنبور. لانه ٔ زنبور عسل : آنکه از نحل خانه گیرد شهدبزند نحلش ارچه نگزاید.خاقانی .
-
نحوس خانه
لغتنامه دهخدا
نحوس خانه . [ ن ُ خا ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) جای نحس . جای نامبارک . جای پر ادبار و نکبت . آنجا که بر آدمی مبارک نباشد : از آسمان بیافتمی هر سعادتی گر زین نحوس خانه ٔ شروان بجستمی .خاقانی .
-
نگین خانه
لغتنامه دهخدا
نگین خانه . [ن ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نگین دان . (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). آن جزء انگشتری که در روی آن نگین و سنگهای قیمتی را نصب میکنند. (ناظم الاطباء) : حسن در خانه ٔ زین جلوه ٔ دیگر دارددر نگین خانه نگین جلوه ٔ دیگر دارد.صائب (از آنندراج ).
-
نوبت خانه
لغتنامه دهخدا
نوبت خانه . [ ن َ / نُو ب َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نقاره خانه . جائی که در آن موزگان می زنند. (ناظم الاطباء). || قراول خانه . جائی که در آن پاسبان منزل دارد. (ناظم الاطباء). جایگاه نوبتیان . پاسدارخانه : قاضی را از پیش سلطان ببردند نیم مرده و در نوبت...
-
نوبه خانه
لغتنامه دهخدا
نوبه خانه . [ ن َ / نُو ب َ / ب ِ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) نوبت خانه . (ناظم الاطباء). رجوع به نوبت خانه شود.