کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانم بازی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خانم بازی
معنی
(نُ) (حامص .) عشقبازی و آمیزش جنسی با زنانی که همسر شخص نیستند.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خانم بازی
فرهنگ فارسی معین
(نُ) (حامص .) عشقبازی و آمیزش جنسی با زنانی که همسر شخص نیستند.
-
خانم بازی
لغتنامه دهخدا
خانم بازی . [ ن ُ ] (حامص مرکب ) جنده بازی . زنا. فحشا. هم آمیختگی با زن آماده بزنا.
-
واژههای مشابه
-
عبداﷲآباد خانم
لغتنامه دهخدا
عبداﷲآباد خانم . [ ع َ دُل ْ لا ن ُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان عزیزآباد بخش فهرج شهرستان بم . واقع در20هزارگزی باختر فهرج و 2هزارگزی شوسه ٔ زاهدان بم . 25 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
تاجلی خانم
لغتنامه دهخدا
تاجلی خانم . [ ن ُ ] (اِخ ) یکی از زنان بسیار زیباو از محبوبه های شاه اسماعیل صفوی ، مسیح پاشازاده درمحاربه ٔ چالدران او را اسیر کرد وی با دادن گوشوارهای بسیار قیمتی - که از سنگ پر بهائی موسوم به لعل بی رگ بود- از اسارت رهائی یافت . (قاموس الاعلام تر...
-
ده خانم
لغتنامه دهخدا
ده خانم . [ دِه ْ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در 25هزارگزی جنوب باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 1021 تن . آب آن ازرودخانه ٔ هیرمند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
شاه خانم
لغتنامه دهخدا
شاه خانم . [ ن ُ ] (اِ مرکب ) بانوی بانوان . بانوی مختار از دیگر بانوان . || لقب یا نام زنان اشراف در تداول عامه چنانکه بعنوان مثل گویند: شاه خانم میزاد و ماه خانم درد می برد. (یادداشت مؤلف ).
-
شاهزاده خانم
لغتنامه دهخدا
شاهزاده خانم . [ دَ / دِ ن ُ ] (اِ مرکب ) شاهزاده بانو. بانویی که از فرزندان شاه باشد. زنی که از نسل شاه باشد.
-
لیلی خانم
لغتنامه دهخدا
لیلی خانم . [ ل َ لا ن ُ ] (اِخ ) شاعرة من شواعر الترک ولدت فی استانبول و تثقفت ثقافة رفیعة و توفیت سنة 1264 هَ . ق . (قاموس الاعلام ترکی ).
-
ماه خانم
لغتنامه دهخدا
ماه خانم . [ ن ُ ] (اِ مرکب ) نامی از نامهای زنان .- امثال :شاه خانم می زاید ماه خانم درد می کشد . نظیر: گنه کنند گاوان . کدخدا دهد تاوان . خر خرابی می رساند از چشم گاو می بینند. (امثال و حکم ج 2 ص 1008 و ج 1 ص 163 و 164).
-
خان خانم
لغتنامه دهخدا
خان خانم . [ ن ْ ن ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه ،واقع در 24 هزارگزی خاوری قره آغاج و 26 هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میانه . ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل دارای 163 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک زبانند. آ...
-
خانیش خانم
لغتنامه دهخدا
خانیش خانم . [ ن ُ ] (اِخ ) نام یکی از دخترهای شاه اسماعیل اول صفوی است . توضیح آنکه شاه اسماعیل اول بوقت مرگ چهار پسر داشت به اسامی : طهماسب میرزا (شاه طهماسب اول )، القاس میرزا، سام میرزا، بهرام میرزا و پنج دختر داشت بنامهای : خانیش خانم ، پری خان ...
-
خانم انگلیسی
لغتنامه دهخدا
خانم انگلیسی . [ ن ُ م ِ اِ گ ِ ] (اِخ ) نام کتابی است که از سرگذشت مسترس هورتستت خانم انگلیسی در هند صحبت میکند. این کتاب بوسیله ٔ اعتمادالسلطنه وزیر انطباعات به فارسی ترجمه و بسال 1304هَ . ق . در دارالطباعه ٔ خاصه ٔ تهران چاپ شده است .
-
خانم حوریه
لغتنامه دهخدا
خانم حوریه . [ ن ُ ری ی َ ] (اِخ ) نام زیارتگاهی است نزدیک غازیان .
-
خانم خانمها
لغتنامه دهخدا
خانم خانمها. [ ن ُ م ِ ن ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تعبیری است که برای بزرگداشت زنی بکار برند: فلانی مثل خانم خانمها زندگی میکند.