کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خانمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خانمی
معنی
(نُ) (ص .) ویژگی زنی که دارای شخصیت و بزرگواری و بزرگ منشی باشد.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خانمی
فرهنگ فارسی معین
(نُ) (ص .) ویژگی زنی که دارای شخصیت و بزرگواری و بزرگ منشی باشد.
-
خانمی
لغتنامه دهخدا
خانمی . [ ن ُ ] (اِ) نام قسمی هندوانه ٔ بیضوی شکل با تخمهای کوچک و پوست سبز میباشد.
-
خانمی
لغتنامه دهخدا
خانمی . [ ن ُ ] (اِخ ) قریه ای است بفاصله ٔ 32 هزارگزی جنوب شرق حکومت درجه ٔ اول آنچه مربوط بحکومت کلان شبرغان و متعلق بولایت مزارشریف و واقع بین خط 66 درجه و 22 دقیقه و 29 ثانیه ٔ طول البلد شرقی و خط 36 درجه و 49 دقیقه و 46 ثانیه ٔ عرض البلد شمالی ....
-
واژههای مشابه
-
خانومی ،خانمی
لهجه و گویش تهرانی
دختر خانم،خانم کوچک،خوب،نوعی هندوانه
-
جستوجو در متن
-
زَنیَّت
لهجه و گویش بختیاری
zaniyat زنیّت، خانمى، مهارت داشتن در خانهدارى.
-
hostess
مهماندار 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] خانمی که پذیرایی و مراقبت از مسافران و مشتریان را بر عهده دارد
-
زِنیْ
لهجه و گویش گنابادی
zeni در گویش گنابادی خانمی کردن ، انجام وظایف زنانه ، تمکین
-
هندوانه(گونه ها)
لهجه و گویش تهرانی
خانمی، قورباغهای،شریف آبادی،آمریکایی،جابونی
-
بانوی پوشیه ای
واژهنامه آزاد
خانمی را گویند که با پوشیه صورت خود را پوشانده باشد.بانویی که روبنده بر چهره دارد.
-
chalet maid
کلبهدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] خانمی که برای مهمانان کلبۀ کوهستانی واقع در یک تفریحگاه برفسُری آشپزی و نظافت میکند
-
lady paramount
بانوی زمین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] خانمی، دستیار رئیس زمین، که ریاست مسابقات کمانگیری زنان را بر عهده دارد
-
زنی
واژهنامه آزاد
زِنِیْ (zenei) در گویش گنابادی جمع زن، زنان ، بانوان ، خانم ها || زِنی؛ در گویش گنابادی خانمی کردن ، انجام وظایف زنانه ، تمکین
-
گیس سفید
لغتنامه دهخدا
گیس سفید. [ س َ / س ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) رئیسه ٔ خادمه های خانه . (یادداشت مؤلف ). || خانمی محترمه و بزرگسال مانند ریش سفید. (از یادداشت مؤلف ). بانویی سالخورد که در جمع زنان خویشاوند فرمانش نافذ باشد و درمشکلات با وی رجوع کنند و به صوابدید او ک...