کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاندان طغاتیمور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاندان طغاتیمور
لغتنامه دهخدا
خاندان طغاتیمور. [ ن ِ طُ ت ِ ] (اِخ ) نام یک طایفه از خاندان جوجی است . رجوع به «خانان سیراردو» شود.
-
واژههای مشابه
-
خاندان اردوا
لغتنامه دهخدا
خاندان اردوا. [ ن ِ اُ دُ ] (اِخ ) نام طوایفی بوده که در قبچاق غربی و شرقی حکومت کرده اند. دشت قبچاق شرقی مسکن قبایل آق اردو بوده که از 1226م . تا 1428 م . حکومت کرده اند و خانان سیراردو در دشت قبچاق غربی از 1378 م . تا 1502 م . حکم رانده اند که متعل...
-
خاندان باتو
لغتنامه دهخدا
خاندان باتو. [ ن ِ ] (اِخ ) نام طایفه ای بوده که در دشت قبچاق حکومت میکرده اند. رجوع به «خانان سیراردو» و «خانان باتو» شود.
-
خاندان شیبان
لغتنامه دهخدا
خاندان شیبان . [ ن ِ ش َ] (اِخ ) نام طایفه ای از «خانان سیراردو» است که بر دشتهای مسکن ازبکان و قزاقان و قرقیزها سلطنت داشته اند. رجوع به «خانان سیراردو» و «خانان شیبان » شود.
-
خاندان نوبختی
لغتنامه دهخدا
خاندان نوبختی . [ دا ن ِ ن َ / نُو ب َ ] (اِخ ) نام یکی از خاندانهای مشهور ایرانی بوده است . رجوع به نوبختی شود.
-
هم خاندان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) hamxān[a,e]dān همخانواده؛ همدوده.
-
خاندان پادشاهان
دیکشنری فارسی به عربی
سلالة
-
بزرگ خاندان
دیکشنری فارسی به عربی
اب
-
خاندان حاکم
دیکشنری فارسی به عربی
الأسرة الحاکمة
-
خاندان پهلوی
واژهنامه آزاد
در اصطلاح اشاره به دودمان پهلوی دارد که از سال 1304خورشیدی تا1357خورشیدی بر ایران پادشاهی کردند
-
جستوجو در متن
-
خانان غازان
لغتنامه دهخدا
خانان غازان . [ ن ِ ] (اِخ ) رجوع به «خاندان طغاتیمور» و «خانان سیراردو» و «خانان قرم » شود.
-
خانان قاسموف
لغتنامه دهخدا
خانان قاسموف . [ ن ِ س ِ ] (اِخ ) رجوع به «خاندان طغاتیمور» و «خانان سیراردو« »خانان قرم » شود.
-
طغاتیمورخان
لغتنامه دهخدا
طغاتیمورخان . [ طُ ت َ ] (اِخ ) وی از نبیره زادگان جوجی قسار برادر چنگیزخان بود. پس از استیلای امیر شیخ حسن ایلکانی بر آذربایجان جمعی از امرای ابوسعیدبا او از در دشمنی درآمده ، به همراهی هم از آذربایجان و عراق گریخته به خراسان آمدند و حکمران خراسان ی...