کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خامکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خامکار
لغتنامه دهخدا
خامکار. (ص مرکب )آنکه بی تجربه و بی وقوف است . چون : ای خامکار نابخردی تا چند؟ || آنکه کارش ساخته نشود و ناتمام بماند. (آنندراج ). بی هنر. ناتجربه کار. (آنندراج ). کارناآزموده . بی وقوف . بی تجربه . (ناظم الاطباء). نعت است مر کسی را که بی وقوف و بی ت...
-
خامکار
دیکشنری فارسی به عربی
صعب
-
واژههای همآوا
-
خام کار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] xāmkār بیتجربه؛ کارناآزموده.
-
جستوجو در متن
-
awkward
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی دست و پا - به شکلی نامناسب، بی دست و پا، زشت، ناشی، غیر استادانه، بی لطافت، خامکار، سرهم بند، غیر ماهر
-
صعب
دیکشنری عربی به فارسی
دشوار , پر زحمت , پرالتهاب , صعب الصعود , خامکار , زشت , بي لطافت , ناشي , سرهم بند , غير استادانه , سخت , مشکل , سخت گير , صعب , گرفتگير , باريک بين , مشکل پسند , بيزار , داد وبيداد کن (براي چيزهاي جزءي) , ايراد گير
-
خامکاری
لغتنامه دهخدا
خامکاری . (حامص مرکب ) بی ربطی در کار و عمل . خام دستی . بی وقوفی . کودنی . (ناظم الاطباء). عمل خامکار : ازخامکاری خوی او افغان کنم در کوی اوگر شحنه ٔ بدگوی او در حلقم افغان نشکند. خاقانی .خوی او از خامکاری کم نکردسینه ٔ من سوخت چشمش نم نکرد. خاقانی ...