کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خامط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خامط
لغتنامه دهخدا
خامط. [م ِ ] (ع ص ) خوشبو. منه : لبن خامط؛ شیر خوشبوی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سقاء خامط؛ خیک خوشبوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || شیر یا خیکی که بوی نبق و سیب گرفته باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
خامة
لغتنامه دهخدا
خامة. [ م َ ] (اِخ ) ناحیه ای در اطراف بخارا که نهر خامة آن را مشروب میکرده است . (از کتاب احوال و اشعار رودکی ج 1 تألیف سعید نفیسی ص 111).
-
خامة
لغتنامه دهخدا
خامة. [ م َ ] (اِخ ) نهری است که از آبادانیهای اطراف بخارا میگذشت و روستاهای بسیار را سیراب میکرد و شهری بنام خامه را مشروب مینمود. (از کتاب احوال و اشعار رودکی ج 1 تألیف سعید نفیسی ص 111).
-
خامة
لغتنامه دهخدا
خامة. [ م َ ] (ع اِ) رجوع به خامه شود.
-
جستوجو در متن
-
بریان کننده
لغتنامه دهخدا
بریان کننده . [ ب ِرْ ک ُ ن َن ْ دَ / دِ ] (نف مرکب ) برشته کننده . حانذ. خامط. خَمّاط.(منتهی الارب ). و رجوع به بریان و بریان کردن شود.