کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خامشی گزیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خامشی گزیدن
لغتنامه دهخدا
خامشی گزیدن . [ م ُ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) خامشی برگزیدن . خامشی انتخاب کردن . سکوت کردن . سخن بر لب نیاوردن : وآن سنگ را ز سنگ یکی مهر برنهادشد چند گاه و خامشی و صابری گزید. بشارمرغزی .چو سالار چین زآن نشان نامه دیدبرآشفت و پس خامشی برگزید. فردوسی .یکی...
-
جستوجو در متن
-
رامشی
لغتنامه دهخدا
رامشی . [ م ِ ] (ص نسبی ) مطرب . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (فرهنگ رشیدی ). بمعنی رامشگر است که سازنده و خواننده باشد. (برهان ). مطربه . (یادداشت مؤلف ). سازنده و رامشگر. (ناظم الاطباء). مطربی که سرود در پرده ٔ راه در سراید. (منتخب اللغات ) : بر آواز...
-
بیهشی
لغتنامه دهخدا
بیهشی . [ هَُ ] (حامص مرکب ) بیهوشی . رجوع به هش و هوش و بیهش و بیهوشی شود. || بیخردی . بی رایی . بی تدبیری : فرستاده ٔ شهریاران کشی ز بیدانشی باشد و بیهشی . فردوسی . || مدهوشی . هوش ازدست دادگی . ازخودرفتگی :فروبرده مستان سر از بیهشی برآورده آواز خن...
-
شکیبایی
لغتنامه دهخدا
شکیبایی . [ ش ِ / ش َ ] (حامص ) بردباری . صبر. تحمل . صبر بسیار و حلم و حوصله . (ناظم الاطباء).آرام گیرندگی . صبر و تحمل کنندگی باشد. (آنندراج ). صبر. اصطبار. صابری . صبوری . شکیب . شکیبا بودن . حلم . بردباری . مصابرت . تحمل . (یادداشت مؤلف ) : سخن ...
-
سنگ
لغتنامه دهخدا
سنگ . [ س َ ] (اِ) سنگ در پهلوی به معنی ارزش و قیمت آمده «تاوادیا هَ . 164» . معروف است و به عربی حجر خوانند. (از برهان ). حجر. صخره . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ). هر یک از توده های بزرگ و سخت معدنی و طبیعی که دارای ساختمانی صلب و املاح و عناص...
-
مهر
لغتنامه دهخدا
مهر. [ م ُ ] (اِ) آلتی از فلز، سنگ ،عقیق و در عصر ما لاستیک و جز آنها که بر آن نام و عنوان کسی یا بنگاهی یا مؤسسه ای را وارون کنده باشندو چون بر آن مرکب مالند و آنگاه بر کاغذ و جز آن فشار دهند نام و نقش مذکور بر آن ثبت شود : که کشتی کسی را مده تا نخ...