کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خامسة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خامسة
لغتنامه دهخدا
خامسة. [ م ِ س َ ] (ع عدد، ص ، اِ) شصت یک رابعه و خامسه خود تقسیم شده است بشصت سادسه . ج ، خوامس . || پنجم : والخامسة ان لعنة اﷲ علیه اًن کان من الکاذبین . (قرآن 7/24). والخامسة ان غضب اﷲ علیها اًن کان من الصادقین . (قرآن 9/24).
-
واژههای مشابه
-
خَامِسَةُ
فرهنگ واژگان قرآن
پنجم -بار پنجم
-
واژههای همآوا
-
خَامِسَةُ
فرهنگ واژگان قرآن
پنجم -بار پنجم
-
جستوجو در متن
-
سادسة
لغتنامه دهخدا
سادسة. [ دِ س َ ] (ع ص ) مؤنث سادس . رجوع به سادس شود. || (اِ) نزد منجمان و علماء هیأت عبارت است از شش یک عشر خامسه . (کشاف اصطلاحات الفنون ) (اقرب الموارد). یک جزء از شصت جزء خامسه ، و سادسه تقسیم شده است به شصت سابعه . ج ، سوادس .
-
واحد زمان
لغتنامه دهخدا
واحد زمان . [ ح ِ دِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) واحدی است که برای سنجش زمان به کار میرود. واحد اصلی زمان در دستگاه S.T.M و S.K.M و S.G.C ثانیه (S) است که یکی از سه واحد اساسی این دستگاه به شمار میرود. رجوع به ساعت و ثانیه شود. واحدهائی که در عمل ب...
-
ذواثیل
لغتنامه دهخدا
ذواثیل . [ اُ ث َ ] (اِخ ) ذواُثیل بنی جعفر، موضعی است قرب مدینه میان بدر و وادی الصفراء و بدان جا چشمه ٔ آبی است بنوجعفر را و نخل بسیار دارد و آن را اُثیل نیز گویند چنانکه در شعر قتیلة بنت النصر آمده است : یا راکباً ان الاثیل مظنةمن صبح خامسة و انت ...
-
رابعة
لغتنامه دهخدا
رابعة. [ ب ِ ع َ ] (ع اِ) (اصطلاح فلکی ) شصت یک ثالثه . جزء شصت یک ثالثه . یک شصتم ثالثه . و رابعه تقسیم شده است بشصت خامسه . ج ، روابع. || آهنگی در موسیقی چهارم . || (اصطلاح طب ). درجه ٔ رابعه . || ربع. یک چهارم : کالشمس فی رابعةالنهار؛ چون آفتاب در...
-
خوامس
لغتنامه دهخدا
خوامس . [ خ َ م ِ ] (ع اِ) ج ِ خامسة. (یادداشت بخط مؤلف ) : و علامات درج و دقایق و ثوانی و ثوالث و روابع و خوامس و هبوط بنوشت . (سندبادنامه ص 64).- ابل خوامس ؛ شتران که نوبت آب آنها روز چهارم بعد سه روز باشد. (منتهی الارب ).
-
لیلی
لغتنامه دهخدا
لیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) بنت نضربن الحارث بن کلدة. از شاعرات عرب است . صاحب عقد الفرید آرد: من قدر الشعر و موقعه فی النفع و الضر ان لیلی بنت النضربن الحرث بن کلدة لما عرضت للنبی صلی اﷲ علیه و سلم و هو یطوف بالبیت و استوقفته و جذبت ردأه حتی انکشفت من...
-
لمس
لغتنامه دهخدا
لمس . [ ل َ ] (ع مص ) ببساوش . بسودن به دست چیزی را. (منتهی الارب ). سودن چیزی را به دست یا عضوی . (غیاث ). برمجیدن . ببسائیدن .سودن . سائیدن . ببسودن . بسودن دست . (تاج المصادر). ببساویدن . پرواسیدن . مس ّ. جَس ّ. اِجتساس . بساوش . دست سودن . پرواس ...
-
اسماعیل
لغتنامه دهخدا
اسماعیل . [ اِ ] (اِخ ) ابن نجید مکنی به ابوعمرو. وی از بزرگان عرفا و فضلای مائه ٔچهارم هجریه و از طبقه ٔ خامسه و نسبش بدین شرح است :ابوعمرو اسماعیل بن نجیدبن احمد السلمی و او جد شیخ ابوعبدالرحمن سلمی است از جانب مادری و از کبار اصحاب ابوعثمان حیری ا...
-
ابن رشد
لغتنامه دهخدا
ابن رشد. [ اِ ن ُ رُ ] (اِخ ) ابوالولید محمدبن احمدبن رشد، معروف بحفید. یکی از حکمای مشهور اسلام . مولد او قرطبه . از دیرباز اجداد او در این شهر از قضات عالیرتبه بوده اند. جد او محمد نیز کنیت ابوالولید داشته است و در دوره ٔ مرابطین مشهورترین قاضی عصر...