کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خامامیلن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خامامیلن
لغتنامه دهخدا
خامامیلن . [ ل ِ ] (معرب ، اِ) بیونانی گیاهی است که آن را بابونه گویند. گرم و خشک است در اول و بعربی تفاح الارض خوانند. بوییدن آن خواب آورد. (برهان قاطع) (آنندراج ). رجوع به کلمه ٔ «بابونه » و «بابونج » شود.
-
جستوجو در متن
-
خامامیلین
لغتنامه دهخدا
خامامیلین . (معرب ، اِ) خامامیلن .رجوع به خامامیلن شود.
-
حبق البقر
لغتنامه دهخدا
حبق البقر. [ ح َ ب َ قُل ْ ب َ ق َ ] (ع اِ مرکب ) بابونه . بابونج . (داود ضریر انطاکی ). اقحوان . رَبل . اربیان . قراص . کافوری . خامامیلن . || و ظاهراً حبق البقر، همان عین البقر و اقحوان البقر است که مرادف آن در فارسی و عربی گاوچشم . گاوچشمه . چشم گ...
-
بابونج
لغتنامه دهخدا
بابونج . [ ن َ ] (اِ) معرب بابونه ٔ فارسی است . قرّاص . قحوان . اقحوان . (منتهی الارب ). بابونک . بابونق . (دزی ج 1 ص 47). نورالاقحوان . (بحر الجواهر). اربیان . کافوری . رَبل . مقارجه . رجل الدّجاجه . حبق البقر. (منتهی الارب ). تفاح الارض . خامامیلن ...