کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خالو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خالو
/xālu/
معنی
= خال۲
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. خال، دایی ≠ عمو، خاله
۲. سورنا
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خالو
واژگان مترادف و متضاد
۱. خال، دایی ≠ عمو، خاله ۲. سورنا
-
خالو
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) دایی ، برادر مادر.
-
خالو
لغتنامه دهخدا
خالو. (اِ) برادر مادر. (برهان قاطع) (آنندراج ). دایی . (فرهنگ ضیائی ). خال . (فرهنگ شعوری ج 1 ص 377). آبو. آبی . || شوهرخاله . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || سورنایی را گویند و آن را شاهنایی و شهنایی هم خوانند. (برهان قاطع) (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ...
-
خالو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] xālu = خال۲
-
خالو
لهجه و گویش تهرانی
دائی
-
خالو
واژهنامه آزاد
به معنای دایی و برادر مادر است.
-
واژههای مشابه
-
کنده خالو
لغتنامه دهخدا
کنده خالو. [ ک َ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاریزنو است که در بخش تربت جام شهرستان مشهد واقع است و 201 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
خالو محمدعلی
لغتنامه دهخدا
خالو محمدعلی . [ م ُ ح َم ْ م َ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تراکمه ٔ بخش کنگان شهرستان شیراز. واقع در 128 هزارگزی جنوب خاورکنگان و 2 هزارگزی شمال راه فرعی لار به گله دار. ناحیه ای است واقع در جلگه باآب و هوای گرمسیری و مالاریایی . 94 تن سکنه دارد ...
-
جستوجو در متن
-
دایی
واژگان مترادف و متضاد
خال، خالو
-
خال
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) دایی ، خالو.
-
دایی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹دائی› dāy(')i برادر مادر؛ خالو؛ کاکو؛ کاکویه.
-
آبی
فرهنگ فارسی معین
(ص . اِ.) = آبو: برادر مادر، خال ، خالو.
-
تاغه
لغتنامه دهخدا
تاغه . (ترکی ،اِ) خالو از لغات ترکی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).