کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خالق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خالق
/xāleq/
معنی
۱. خلقکننده؛ آفریننده.
۲. (اسم، صفت) از نامها و صفات خداوند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آفریدگار، آفرینشگر، آفریننده، جانآفرین، خدا، صانع، سازنده ≠ مخلوق، مبدع، موجد
برابر فارسی
آفرینشگر، آفریننده، آفریدگار
دیکشنری
Creator
-
جستوجوی دقیق
-
خالق
فرهنگ نامها
(تلفظ: xāleq) (عربی) آنکه کسی یا چیزی را پدید میآورد ، به وجود آورنده ، آفریننده ؛ از نامهای خداوند.
-
خالق
واژگان مترادف و متضاد
آفریدگار، آفرینشگر، آفریننده، جانآفرین، خدا، صانع، سازنده ≠ مخلوق، مبدع، موجد
-
خالق
فرهنگ واژههای سره
آفرینشگر، آفریننده، آفریدگار
-
خالق
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (اِفا.) آفریننده ، خلق کننده .
-
خالق
لغتنامه دهخدا
خالق . [ ل ِ ] (ع ص ) نو بیرون آورنده بر مثال سابق . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). آفریدگار. (مهذب الاسماء). آفریننده . مقابل مخلوق . مُوجِد. مُبدِع بوجودآورنده . فاطر. ج ، خالقون ، خالقین : هل من خالق غیر اﷲ. (قرآن 3/35). || از صفات باری...
-
خالق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] xāleq ۱. خلقکننده؛ آفریننده.۲. (اسم، صفت) از نامها و صفات خداوند.
-
خالق
دیکشنری فارسی به عربی
مولف
-
واژههای مشابه
-
خَالِقُ
فرهنگ واژگان قرآن
کسي که اشيائي را با اندازهگيري پديد آورده باشد -خلق کننده (خلق پديد آوردن اشياء با اندازه گيري و محاسبه)
-
خالق آباد
لغتنامه دهخدا
خالق آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش حومه ٔ شهرستان نائین . واقع در 50 هزارگزی جنوب نائین و 15 هزارگزی راه نائین به هاشم آباد. دارای 20 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان فارسی است . این ده در کنار جاده ٔ نطنز و نائین میان صدرآباد و معاضدیه و...
-
خالق آباد
لغتنامه دهخدا
خالق آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم . واقع در 8 هزارگزی باختر راین کنار راه فرعی قریةالعرب به راین . سکنه ٔآن 2 خانوار است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
خالق آباد
لغتنامه دهخدا
خالق آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان . واقع در 24 هزارگزی باختر زرند سر راه مالرو زرند به بافق . ناحیه ای است واقع در جلگه با آب و هوای معتدل . 433 تن سکنه دارد که مذهبشان شیعه و زبانشان فارسی است . آب آنجا ا...
-
خالق آباد
لغتنامه دهخدا
خالق آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان خامان شهرستان رفسنجان . واقع در 35 هزارگزی شمال خاوری رفسنجان و 15 هزارگزی شمال شوسه ٔ رفسنجان به کرمان . دارای 39 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
خالق آباد
لغتنامه دهخدا
خالق آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ملک آباد بخش کهنوج شهرستان جیرفت . واقع در 96 هزارگزی شمال خاوری کهنوج سر راه مالرو ریگان به کهنوج . ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای نواحی گرمسیری . دارای 200 تن سکنه که مذهبشان شیعه و زبانشان فارسی است ...
-
خالق آباد
لغتنامه دهخدا
خالق آباد. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند. ناحیه ای است واقعدر 122هزارگزی باختر شوسف و 3 هزارگزی جنوب مالرو عمومی بصیران به شوسف . این ده در جلگه واقع است با آب و هوای نواحی گرمسیری . دارای 46 تن سکنه که مذهبشان شیعه...