کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خالد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ابی هیاج . وی اول کس بود که در صدر اول مصاحف نوشت و بحسن خط شهرت داشت و شعر و اخبار برای ولیدبن عبدالملک تحریر می کرد.
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابی زید الرصافی مکنی به ابوزید. وی قضاء مدینه سالم را داشت و در قتل والی آنجا ذی الوزارتین ابی عبداﷲ محمدبن احمدبن باق الکتاب القرطبی ، در سنه ٔ 419 هَ . ق . به رنج درافتاد. (از الحلل السندسیه ج 2 ص 89).
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن اساف الجهنی . ابن شاهین بنقل از ابن ابی داود آرد که وی در روز فتح مکه حاضر بود عدوی گوید که خالد در جنگ احد حضور داشته است . مرگ او در جنگ قادسیه اتفاق افتاد و بزعم بنوالحارث بن الخزرج او در جنگ جسر ابی عبید شهید شد. (از الاص...
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن مهاجر. در قرائت آیه ٔزیر بنا بر حدیث عبداﷲ از محمدبن یحیی از خلادبن خالد از خالدبن اسماعیل چنین آمده : من آیه ٔ «و الجار ذی القربی » را برای حمزةالزیات خواندم و گفتم در مصاحف ما بجای «ذی » «ذا» آمده است . او گفت زن...
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن اسود حمیری .وی از حیوةبن شریح حدیث می کند. ابن حبان او را در «ثقات » نام برده است . (از لسان المیزان ج 2 ص 373).
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن اسیدبن ابی مغلس . عبدان او را نام برده ولی تصحیف کرده است و صواب خالدبن ابی العیص است . (از الاصابه ج 1 قسم رابع ص 154). رجوع به خالدبن اسیدبن ابی عیص شود.
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن انس . وی از راویان است ولی معروف نیست . حدیث زیر از اوست ولی منکر میباشد:«من احیا سنتی فقد احبنی و من احبنی کان معی فی الجنة». این حدیث را بقیه از عاصم بن سعد نقل می کند که خود این نقل از عاصم مجهول است . عقیلی خالد را از ضعف...
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ایاس مدنی مکنی به ابوالهیثم . از محدثان است و تابعی نیز بوده . رجوع به ابوالهیثم خالدبن ایاس شود.
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ایاس . ابن مندة گوید ابن عقده از او نام می برد و می گوید که ابواسحاق از او روایت کرده ولی هیچ حدیثی از او شناخته نشده است . (از الاصابه قسم اول ج 1 ص 86).
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ایاس بن صخربن ابی جهم العدوی . وی با سلیمان بن مسلم بن جماز (بنابر حدیث عبداﷲ از احمدبن ابراهیم مهاجر از سلیمان بن داود از اسماعیل بن جعفر) از کسانی هستند که گفتند اهل مدینه در دوازده حرف که در مصحف عثمان آمده با یکدیگر نزاع ...
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ایمن معافری . وی تابعی است ولی ابن عبدالبر او را در جزء صحابه نام می برد.عمروبن شعیب از او روایت می کند و نیز این روایت از خالد است که گفته : اهل عوالی با پیغمبر در روز دوبارنماز میگزاردند و پیغمبر آنها را از این دوبار نمازگز...
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ایوب مکنی به ابوعبدالسلام . وی یکی از محدثان اهل «وشقة» است . ابن یونس ازو نام می برد. (از الحلل السندسیه ج 2 ص 178).
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ایوب . وی از روات است و ازپدرش بصری روایت دارد و جریربن حازم نیز از او روایت می کند. یحیی بن معین او را ناچیز و ابوحاتم او را منکر دانسته و می گوید: معنی قول یحیی بن معین مبنی بر اینکه او چیزی نیست آن است که وی از ثقات نمی با...
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن باب الربعی . وی از راویان است و از شهربن حوشب روایت دارد. ابوزرعة او را متروک الحدیث می داند و ابن ابوحاتم می گوید ابوزرعه حدیث خالدبن باب الربعی را ترک کرد وبر ما نخواند. از او ابوالاشهب و عوف و هشام بن حسان و ابونضرة و مسلم...
-
خالد
لغتنامه دهخدا
خالد. [ ل ِ ] (اِخ ) ابن بحیر مکنی به ابوعقرب . (از الاصابه قسم اول جزء ثانی ص 86). رجوع به خویلدبن خالدبن بجیر و الاصابه ج 1 قسم اول جزء ثانی ص 144 شود.