کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خالدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
فهد امريکي
دیکشنری عربی به فارسی
پلنگ خالدار امريکايي( )
-
خال و مخال
فرهنگ گنجواژه
نقطه نقطه، خالدار.
-
freckles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
freckles، خال، کک مک، لک صورت، لکه، دارای کک مک کردن، خالدار شدن، خالدار کردن
-
guttate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سر خوردن، خالدار، خال خال
-
مینگلی
لغتنامه دهخدا
مینگلی . (ترکی ، ص ) خالدار. مینکلیغ. منگلی . (سنگلاخ ).
-
luna moth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لونا پروانه، پروانه بید خالدار بزرگ امریکایی
-
گل باقالى
لهجه و گویش بختیاری
gol-bâqâli مرغ سفید داراى بال و پر خالدار.
-
کُلِنجى
لهجه و گویش بختیاری
kolenji خالخالى، مرغ خالدار با خالهاى سیاه یا سفید.
-
شیما
واژهنامه آزاد
دختر خالدار، زن زیبا و نشانه دار.
-
harlequins
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ایرلکین، نوعی سگ کوچک خالدار، دلقک، حقه بازی، لوده
-
قران خونک
لهجه و گویش تهرانی
سوسک خاکستری خالدار بزرگ که زمان پرواز صدای وزوز دارد
-
مرال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] (زیستشناسی) ma(e)rāl نوعی گوزن ایرانی با جثهای نسبتاً درشت و بدنی خالدار که یک سال پس از تولد خالها ناپدید میشود.
-
ذوالشامة
لغتنامه دهخدا
ذوالشامة. [ ذُش ْ شا م َ ] (ع ص مرکب ) خداوند خجک . صاحب خال . خالدار.
-
شیماء
لغتنامه دهخدا
شیماء. [ ش َ ] (ع ص ) زن خالدار. ج ، شیم . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
اسلو
لغتنامه دهخدا
اسلو. [ اُ س ِ ل ُ ] (فرانسوی ، اِ)نوعی گربه ٔ وحشی در مکزیک که پوست وی خالدار است .