کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاصگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خاصگی
/xās[s]egi/
معنی
۱. ندیم؛ ملازم؛ مَحرم.
۲. مخصوص پادشاه.
۳. مقرب خداوند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. کنیز، سریه
۲. ندیمه
۳. محرم، مصاحب، ندیم
۴. مقرب
۵. معین، مشخص
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاصگی
واژگان مترادف و متضاد
۱. کنیز، سریه ۲. ندیمه ۳. محرم، مصاحب، ندیم ۴. مقرب ۵. معین، مشخص
-
خاصگی
فرهنگ فارسی معین
(ص ) [ ع - فا. ] (ص .)1 - ندیم ، مقرب . 2 - خزینه دار. 3 - کنیزک زیبا.4 - هرچیز نفیس .
-
خاصگی
لغتنامه دهخدا
خاصگی . [ ص َ / ص ِ ] (ص نسبی ، اِ) کنیزک سریه . (آنندراج ). کنیزک صورتی را گویند. (برهان قاطع). مقرب و مصاحب پادشاه و کنیزکی که برای مباشرت باشد. (غیاث اللغات ). || ندیم . نزدیک . ج ، خاصگیان : چون شب نزدیک آمد مردم می رفتند پس با خاصگیان ملک شفاعت ...
-
خاصگی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] xās[s]egi ۱. ندیم؛ ملازم؛ مَحرم.۲. مخصوص پادشاه.۳. مقرب خداوند.
-
جستوجو در متن
-
repositories
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخازن، مخزن، انبار، ظرف، صندوق تابوت، خاصگی
-
favorites
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مورد علاقه های شما، سوگلی، خاصگی، عزیز دردانه، ندیمه
-
courtliest
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متشکرم، با وقار، شایسته دربار، مودب، خاصگی
-
repository
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخزن، انبار، ظرف، صندوق تابوت، خاصگی
-
courtlier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دادگاه، با وقار، شایسته دربار، مودب، خاصگی
-
courtly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دادگاه، با وقار، شایسته دربار، مودب، خاصگی
-
confidant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محرمانه، محرم، محرم اسرار، پرده دار، دمساز، خاصگی، راز دار
-
favourite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مورد علاقه، سوگلی، خاصگی، عزیز دردانه، ندیمه، برگزیده، محبوب، مطلوب
-
favorite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مورد علاقه، سوگلی، خاصگی، عزیز دردانه، ندیمه، برگزیده، محبوب، مطلوب
-
minion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مینیون، شخص یا جانور سوگلی، عزیز دردانه، خاصگی، نوکریا وابسته چاپلوس