کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خارپوستان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خارپوستان
/xārpustān/
معنی
گروهی از جانوران بیمهرۀ دریایی که بدنشان از پوست آهکی و خارهای بسیار پوشیده شده، مانندِ ستارۀ دریایی و توتیا.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خارپوستان
لغتنامه دهخدا
خارپوستان . (اِ مرکب ) اسم شاخه ای از جانوران است که بهیچوجه نمیتوان وجه شباهتی بین آنها و جانوران دیگر یافت و بعقیده ٔ یکی از دانشمندان علوم طبیعی چنین بنظر میرسد که خارپوستان از عالم دیگر بر روی زمین افتاده اند زیرا در بدن آنها علاوه بر قرینه ٔ دو ...
-
خارپوستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) xārpustān گروهی از جانوران بیمهرۀ دریایی که بدنشان از پوست آهکی و خارهای بسیار پوشیده شده، مانندِ ستارۀ دریایی و توتیا.
-
جستوجو در متن
-
اکینودرم
فرهنگ واژههای سره
خارپوستان
-
echinoderms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اكينودرم ها، خارپوستان، خارسران، حیوانی از دسته خارپوستان، خارداران، خارتنان
-
خارداران
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) xārdārān تیرهای از جانوران دریایی از نوع خارپوستان؛ توتیاها.
-
ambulacrum
پاجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] نواری شعاعی در سطح بدن خارپوستان که هریک از پاهای لولهای جانور از آن خارج میشود
-
ambulacral groove
پاجاشیار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] فرورفتگی شیاری در سطح دهانی (oral surface) بدن خارپوستان که پاهای لولهای را در بر میگیرد
-
suture line
خط درز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] خط روی صدف خارپوستان یا شکمپایان و جانوران صدفدار دیگر
-
madreporite
غربالک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] عضوی منفذدار و شبیه به دکمه در خارپوستان که در سطح ورادهانی (aboral) قرار دارد و آب از آن خارج میشود
-
بی مهرگان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) bimohregān جانورانی که ستون فقرات و استخوانبندی ندارند، از قبیل آغازیان، خارپوستان، کرمها، نرمتنان.
-
tube foot
پای لولهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، جانورشناسی] اندامی توخالی در خارپوستان که به مجاری آبی جاندار متصل است و برخی از انواع آن برای حرکت یا تغذیه به کار میرود
-
خارای دریائی
لغتنامه دهخدا
خارای دریائی . [ ی ِ دَرْ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) حیواناتی هستند که در دریا زیست می کنند و اسم آنها در اصطلاح جانورشناسی خارپوستان است و علت این نام گذاری بواسطه ٔ جلد سخت خارداریست که از اختصاصات طبقه ٔ اپیدرمی میباشد و همین طبقه است که صفحات سخت ...
-
امبولاکرر
لغتنامه دهخدا
امبولاکرر. [ اَ رِ ] (فرانسوی ، اِ) (حلقه ...) لوله ای است حلقوی که دهان خارپوستان را احاطه می کند. رجوع به جانورشناسی عمومی تألیف مصطفی فاطمی ج 1 ص 256 شود. || در اصطلاح جانورشناسی پاهای خارپوستان را گویند و آنها اعضایی است برجسته که هریک مانند لول...
-
توتیا
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - سرمه ، اکسید روی و سرب که در کوره های ذوب سرب و روی به دست می آید. برای معالجة امراض چشم و نیز تقویت آن به کار می رود. 2 - خارپشت دریایی ، جانوری است از نوع خارپوستان با بدن کروی شکل که به سنگ ها و علف ها و دیگر جانوران دریایی می چسبد و از ...