کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاره در پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاره در
لغتنامه دهخدا
خاره در. [ رَ / رِ دَرر ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) شکافنده ٔ سنگ خاره . || کنایه از قدرت است و صلابت : تکاور یکی خاره دری تو گفتی چو یوز از زمین برجهد کش جهانی . منوچهری .برآمد بادی از اقصای بابل هبوبش خاره در و باره افکن .منوچهری .
-
واژههای مشابه
-
گوش خاره
لغتنامه دهخدا
گوش خاره . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) آلتی که بدان چرک گوش پاک کنند. (یادداشت مؤلف ). گوش خارک .
-
دندان خاره
لغتنامه دهخدا
دندان خاره . [ دَ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) خلال . مسواک . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مسواک و دندان آپریز شود.
-
خاره کابوسک
لغتنامه دهخدا
خاره کابوسک . [ رَ / رِ س َ ] (اِ مرکب ) غوره ای که از خرما پاره و خشک شده باشد، شیسف . (مهذب الاسماء).
-
خاره کت
لغتنامه دهخدا
خاره کت . [ رَ ک َ ] (اِخ ) نام موضعی است از انازنکوه متعلق بهزار جریب . (سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 122 بخش انگلیسی ).
-
خاره کوه
لغتنامه دهخدا
خاره کوه . [ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) کوهی که از جنس سنگ خاره باشد. || کنایه از محکمی و صلابت است : پس و پیش را کرد چون خاره کوه برانگیخت قلبی ثریا شکوه .نظامی .
-
خاره سنب
لغتنامه دهخدا
خاره سنب . [ رَ /رِ سُمْب ْ ] (نف مرکب ، اِ مرکب ) چیزی که خاره را سوراخ کند. ثاقب الحَجَر .
-
خاره سنب
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xāresomb چیزی که میتواند سنگ خاره را سوراخ کند.
-
سنگ خاره
دیکشنری فارسی به عربی
صخرة
-
گوهر و خاره
فرهنگ گنجواژه
بی ارزش و ارزشمند.
-
حاره و خاره
فرهنگ گنجواژه
مکان صعب.
-
گلگلی ات می خاره
واژهنامه آزاد
(عامیانه) آزار داری؟
-
جستوجو در متن
-
خاراشکاف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) xārāšekāf آنکه یا آنچه سنگ خاره را میشکافد: ◻︎ ز خاریدن کوس خاراشکاف / پر افکند سیمرغ در کوه قاف (نظامی۵: ۹۸۰).