کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خارق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خارق
/xāreq/
معنی
۱. پارهکننده؛ ازهمدرنده؛ شکافنده.
۲. ویژگی آنچه عادت و نظام عمومی و طبیعی را بر هم میزند.
۳. معجزه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خارق
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - پاره کننده . 2 - (اِ.) هر چه که برخلاف نظم طبیعی باشد.
-
خارق
لغتنامه دهخدا
خارق . [ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از خَرق . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد) (تاج العروس ). رجوع به خرق شود. ازهم درنده و پاره کننده و مجازاً بمعنی کرامت چرا که آن نیز عادت را پاره می کند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). شکافنده : نخواست...
-
خارق
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمع: خوارق] [قدیمی] xāreq ۱. پارهکننده؛ ازهمدرنده؛ شکافنده.۲. ویژگی آنچه عادت و نظام عمومی و طبیعی را بر هم میزند.۳. معجزه.
-
واژههای مشابه
-
خارق العاده
فرهنگ واژههای سره
شگفت انگیز، فراپندار
-
خارق طبیعت
لغتنامه دهخدا
خارق طبیعت . [ رِ ق ِ طَ ع َ ] (ص مرکب ) فوق طبیعت . خارق العاده ، اموری که در طبیعت جریانش بر خلاف این امر است . فائق الطبیعة.
-
خارق عادت
لغتنامه دهخدا
خارق عادت . [ رِ ق ِ دَ ] (ترکیب وصفی ، ص مرکب ) چیزی که بر خلاف عادت باشد مانند معجزه ٔ انبیاء و کرامت اولیاء. (ناظم الاطباء). معجزه های انبیاء و کرامتهای اولیاء. (غیاث اللغة).امور غیرمعمولی . اعجوبه . رجوع به لغت اعجوبه شود.
-
خارق العاده
لغتنامه دهخدا
خارق العاده . [ رِ قُل ْ دَ ] (ع ص مرکب ) امر غیرمعمول . اموری که عادةً وقوعش میسر نیست . اموری که وقوعش در عادت بنظر محال می آید. رجوع به خارق عادت شود.
-
خارق العاده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: خارقالعادَة] ‹خارق عادت› xāreqol'āde شگفتانگیز و غیر عادت.
-
خارق العاده
دیکشنری فارسی به عربی
رائع , غربة
-
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده
دیکشنری فارسی به عربی
شيطان
-
جستوجو در متن
-
خوارق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ خارِق] [قدیمی] xavāreq = خارق
-
thaumaturgic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
thaumaturgic، خارق العاده، مربوط به معجزه یا کار خارق العاده
-
extravagantly
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خارق العاده