کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خارش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خارش ناک
لغتنامه دهخدا
خارش ناک . [ رِ ] (ص مرکب ) آنچه خارش آرد. اَعَرّ. (منتهی الارب ). || مرد خارش ناک . مردی که خارش در عضوی از اندامش باشد.
-
حس خارش
دیکشنری فارسی به عربی
توخز
-
خارش دار
دیکشنری فارسی به عربی
حاک
-
خارش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حکة
-
حس خارش یاسوزش داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
توخز
-
خارش،خارشک، خارشتک
لهجه و گویش تهرانی
حکه،خارشت (جَرب)
-
حِکه و خارش
فرهنگ گنجواژه
میل جنسی بیش از حد.
-
محل خارش یا تحریک روی پوست
دیکشنری فارسی به عربی
طفح
-
جستوجو در متن
-
کِلاش کِردن
لهجه و گویش بختیاری
kelâš kerdan خارش داشتن، خارش کردن.
-
itched
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خارش دار، خارش کردن، خاریدن
-
حکة
دیکشنری عربی به فارسی
خارش , جرب , خارش کردن , خاريدن
-
خاریدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خارش داشتن، بهخارش افتادن، ۲. خارش کردن
-
tingles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تللوز، صدا، حس خارش، حس خارش یا سوزش داشتن
-
prurigos
دیکشنری انگلیسی به فارسی
prurigos، خارش سخت، مرض خارش پوست، خنش
-
soiledness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خارش