کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خارشتر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خارشتر
/xāršotor/
معنی
گیاهی خاردار با گلهای خوشهای سرخ یا سفید، برگهای کرکدار، تیغهای نوکتیز، و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماریهای جهاز هاضمه، سرطان، و طاعون به کار میرفت؛ اشترگیا؛ راویز؛ کستیمه؛ کسیمه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
گیاه ترنجبین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خارشتر
واژگان مترادف و متضاد
گیاه ترنجبین
-
خارشتر
فرهنگ فارسی معین
(شُ تُ) (اِمر.) گیاهی است خاردار با گل های خوشه ای به رنگ سرخ یا سفید و برگ های کرکدار، عرق آن برای شستشوی کلیه مفید است .
-
خارشتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹خاراشتر، خارشتری› (زیستشناسی) xāršotor گیاهی خاردار با گلهای خوشهای سرخ یا سفید، برگهای کرکدار، تیغهای نوکتیز، و طعم تلخ که در طب قدیم برای مداوای بیماریهای جهاز هاضمه، سرطان، و طاعون به کار میرفت؛ اشترگیا؛ راویز؛ کستیمه؛ کسیمه.
-
واژههای همآوا
-
خار شتر
لغتنامه دهخدا
خار شتر. [ رِ ش ُ ت ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خاری معروف است و آن جنسی باشد از خار که شتر از خوردن آن فربه شود. (برهان قاطع). نام گیاهی است خاردار که شتر از خوردن آن فربه شود. (برهان قاطع). نام گیاهی است خاردار که شتر آن رابرغبت تمام خورد آن را اش...
-
جستوجو در متن
-
اشترخار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] 'oštorxār = خارشتر
-
اشترگیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشترگیاه› (زیستشناسی) [قدیمی] 'oštorgiyā = خارشتر
-
خاراشتر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] xār[']oštor = خارشتر
-
شترخار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشترخار› (زیستشناسی) [قدیمی] šotorxār = خارشتر
-
شترگیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹اشترگیا› (زیستشناسی) šotorgiyā = خارشتر
-
راویز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] rāviz = خارشتر
-
کستیمه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصحفِ کسیمه] ‹کستینه، کسیمه› (زیستشناسی) [قدیمی] kastime نوعی خار مورد علاقۀ شتر؛ خارشتر؛ اشترخار.
-
کرته
فرهنگ فارسی معین
(کِ تَ یا تِ) (اِ.) خارشتر.
-
مغیلان
واژگان مترادف و متضاد
۱. خارشتر ۲. امغیلان، صمغ عربی