کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خارس می تی لنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خارس می تی لنی
لغتنامه دهخدا
خارس می تی لنی . [رِ ل ِ ] (اِخ ) یکی از راویان است که می گوید: کالیس تن را پس از اینکه توقیف کردند هفت ماه در زندان بماند، تا وی را در مجلس مشورتی محاکمه کنند و بعد زمانی که اسکندر با مالی ین های اکس دراک (یکی از مردمان هند) می جنگید زخمی برداشت ، و...
-
جستوجو در متن
-
اری ژیوس
لغتنامه دهخدا
اری ژیوس . [ اِ ] (اِخ ) می تی لنی از سرداران اسکندر درجنگ گوگمل با داریوش سوم . (ایران باستان ص 1388).
-
تی تی
واژهنامه آزاد
تی تی به معنای شکوفه می باشد و همچنین نام دختران .
-
تی تی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) خمیری که آن را به شکل جانوران برای بچه ها درست می کنند.
-
تی
واژهنامه آزاد
(تالشی) تیر چوبی که در سقف خانه های چوبی استفاده می شود.
-
تی بلا می سر
واژهنامه آزاد
درد و بلای شما به سرم
-
تی بلا می سر
واژهنامه آزاد
دردوبلات بخوره به سرم
-
تینک
واژهنامه آزاد
(تی نک) درلهجه جنوب خراسان بویژه شهر بشرویه ورقه کاربرد دارد و به قوطی حلبی شبیه قوطی های 5کیلویی روغن نباتی وغیره تی نک می گویند
-
تی
لغتنامه دهخدا
تی . (ص ) مخفف تهی است که خالی باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی )(از غیاث اللغات ) (از فرهنگ جهانگیری ) : آن یکی مردیست قوتش جمله دردوین دگر مردی میان تی همچو گرد. مولوی (نیکلسن دفتر 5 ص 243).لاف و دعوی باشد این پیش غراب دی...
-
ببرین
لغتنامه دهخدا
ببرین . [ ب ِ ] (اِخ ) نام باستانی مردمان بی تی نیه . بی تی نیه مملکتی بود در شمال آسیای صغیر در کنار دریای سیاه ،اهالی این مملکت در عهد قدیم خودشان را «ببرین » می نامیدند و ازین جهت این سرزمین هم «ببری نیه » نام داشت ، ولی در قرون بعد از تراکیه مردم...
-
کلماتی
لغتنامه دهخدا
کلماتی .[ ک َ ل َ تی ی ] (ص نسبی ) گمان می برم که این انتساب معرفت کلام و اصول و قواعد را می رساند. (از سمعانی ).
-
تیام
فرهنگ نامها
تیام، در زبان لری، و بویژه در یکی از لهجه های لری، به معنای "چشم های من" می باشد. "تی" به معنای چشم می باشد.
-
تیام
واژهنامه آزاد
تیام، در زبان لری، و بویژه در یکی از لهجه های لری، به معنای "چشم های من" می باشد. "تی" به معنای چشم می باشد.
-
تابیت تی
لغتنامه دهخدا
تابیت تی . (اِخ )یکی از آلهه ٔ یونانی که در یونان هِس تیا (رب النوع اجاق خانواده ) می نامند. (ایران باستان ج 1 ص 587).