کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خارسم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خارسم
لغتنامه دهخدا
خارسم . [ س َ ] (اِ) شِرِق . ضریع. خروب . خرنوب . فش . (مهذب الاسماء).
-
جستوجو در متن
-
خروب
لغتنامه دهخدا
خروب . [ خ َرْ رو ] (ع اِ) خرنوب . (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ). رجوع به «خرنوب » شود. || نام گیاهی است که هر جا روید نشان خرابی باشد . خارسم . (محمودبن عمر). فش . (محمودبن عمر). چنگ . چنگک . (یادداشت مؤلف ) : آ...
-
خرنوب
لغتنامه دهخدا
خرنوب . [ خ َ / خ ُ ](اِ) غلاف لوبیا. || گیاهی است دارویی ، بتازی خروب گویند. (از ناظم الاطباء). در تحفه ٔ حکیم مؤمن آمده : خرنوب بستانی و بری می باشد و بستانی دو قسم است یکی را خرنوب شامی گویند و درخت او بقدر درخت گردکان با برگش مستدیر و با غلظت و ...