کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خارجة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خارجة
لغتنامه دهخدا
خارجة. [ رِ ج َ ] (اِخ )ابن عمروالجمحی . طبرانی از طریق عبدالملک بن قدامةالجمحی و او از پدرش و پدرش از خارجةبن عمروالجمحی نقل کرده است که پیغمبر(ص ) فرمود در یوم الفتح ، وصیتی مر وارثی را نیست . الحدیث ابوموسی می گوید این حدیث بنام عمروبن خارجه شناخت...
-
خارجة
لغتنامه دهخدا
خارجة. [ رِ ج َ] (اِخ ) ابن عبدالمنذر الانصاری . گفته شده است که این نام ابی لبابة راست و این گفته ٔ ابن ابی داود است . از عطاردی روایت شده است که ابن فضیل از عمروبن ثابت و عمرو از ابن عقیل و ابن عقیل از عبدالرحمن بن یزید و عبدالرحمن از خارجةبن المنذ...
-
خارجة
لغتنامه دهخدا
خارجة. [رِ ج َ ] (اِخ ) نام قریه ای است از افریقا از نواحی تونس . و ابوالقاسم بن محمدبن ابوالقاسم خارجی فقیه که بر مذهب مالک بن انس بوده است و قبل از ششصد هجری مرده است منسوب به آنجاست . (معجم البلدان ج 3 ص 386).
-
خارجة
لغتنامه دهخدا
خارجة. (اِخ ) یکی از روات است و در کتاب مصاحف نام او آمده است : حدثنا عبداﷲ قال حدثنا ابوطاهر قال اخبرنا ابن وهب قال اخبرنی مالک عن ابن شهاب عن سالم و خارجة: ان ابابکر الصدیق کان جم-ع القرآن فی قراطیس . (ص 9 سطر 16 کتاب مصاحف ).
-
خارجة
لغتنامه دهخدا
خارجة. [ رِ ج َ ] (اِخ ) ابن النعمان . این نام را ابوموسی چنین از علی بن العسکری آورده است و حال آنکه در آن خطائی است که ناشی از تصحیف و افتادگی است محمدبن حبیب شیخ العسکری فردی از طریق شعبه از حبیب بن عبدالرحمن از معن بن عبداﷲ یا عبداﷲبن معن از خارج...
-
خارجة
لغتنامه دهخدا
خارجة. [ رِ ج َ ] (اِخ ) ابن جَزِء یا جَزی خفیفة العذری . ابن السکن و جز او نام وی را برده اند و همچنین ابن منده و بیهقی و ابن السکن از او اخراج حدیث کرده اند و خطیب و مؤتلف از طریق سعیدبن سنان از ربیعةبن یزید چنین نقل حدیث از او کرده است : حدثنی خا...
-
خارجة
لغتنامه دهخدا
خارجة. [ رِ ج َ ] (اِخ ) ابن جُمَیر الاشجعی . در اسم وی نظرها مختلف است بعضی او را حارثه و بعضی دیگر جاریه آورده اند و همچنین در اسم پدر او نیز اختلاف است بعضی ها حِمیَر و بعضی دیگر حُمَیر و گروهی حُمَیَّر و جمعی خُمَیر دانسته اند او صحابی بدری بوده ...
-
خارجة
لغتنامه دهخدا
خارجة. [ رِ ج َ ] (اِخ ) ابن جبلة. ابن حبان و گروهی دیگر او رااز صحابه دانسته اند و در حالیکه این نظر جز وهم چیزی دیگر نیست و علت آن تصحیف و انقلابی است چه این گروه از طریق شریک و او از ابی اسحاق و ابی اسحاق از فروةبن نوفل و فروة از خارجةبن جبلة در س...
-
خارجة
لغتنامه دهخدا
خارجة. [ رِ ج َ ] (اِخ ) ابن حُثَیل الاَشْجَعی در کتاب امتاع الاسماع این نام آمده است ولی محشی کتاب در ذیل ادعای عدم رؤیت و شنیدن این نام را در جای دیگر کرده و حدس زده است که شاید وی همان خارجةبن جمیر باشد. (از کتاب امتاع الاسماع جزء اول ص 271).
-
خارجة
لغتنامه دهخدا
خارجة. [ رِ ج َ ] (اِخ ) ابن حُصَین . در کتاب امتاع الاسماع نام این شخص در زمره ٔ وفد فرازة آمده است و شاید این خارجة همان خارجةبن حصن است که در پیش نامش گذشت . (امتاع الاسماع جزء اول ص 495).
-
خارجة
لغتنامه دهخدا
خارجة. [ رِ ج َ ] (اِخ ) ابن حذافةبن غانم بن عامربن عبداﷲبن عبیدبن عویج بن عدی بن کعب بن لؤی ... و مادرش فاطمه بنت عمروبن بحیرةالعدویه بوده است . او یکی از شجعان عرب است و به هزار سوار بشمار می آمده است و از مسلمینی است که پس از فتح مکه قبول اسلام ک...
-
واژههای مشابه
-
خارجه
واژگان مترادف و متضاد
۱. برونمرز ≠ درونمرز ۲. بیگانه، خارجی ۳. کشور بیگانه ≠ داخله
-
خارجه
فرهنگ فارسی معین
(رِ جِ) [ ع . خارجة ] (اِ.) 1 - مؤنث خارج . (در زبان فارسی به همین صورت پذیرفته شده صرف نظر از تَأنیث آن ). 2 - خارج از مملکت ، بیگانه .
-
خارجه
لغتنامه دهخدا
خارجه . [ رِ ج َ ] (اِخ ) نام مردی بوده است .حکایت است که خارجه یکی از معتبران رؤسا و منعمان کدخدایان اصفهانی بود بسبب آنکه تمامت مال و منال و ضیاع و عقارات بغصب و تعدی از دست او انتزاع نموده بودند در پی رکن الدوله افتاد و مصاحب او روی به ری نهاد تا...
-
خارجه
لغتنامه دهخدا
خارجه . [ رِ ج َ / ج ِ ] (از ع ، ص ، اِ) مؤنث خارج . ملک غیر از وطن برای شخص . || به اصطلاح کتاب پاورقی را گویند. (ناظم الاطباء). || بیگانه . اجنبی . مقابل داخله . اَنیران . نیران .- وزارت خارجه و وزارت امور خارجه ؛ وزارت خانه ای است که کارهای بین ...