کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاربن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خاربن
/xārbon/
معنی
بوتۀ خار: ◻︎ گردش گیتی گل رویش بریخت / خاربنان بر سر خاکش برُست (سعدی: ۱۴۳).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
bramble
-
جستوجوی دقیق
-
خاربن
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (اِمر.) بوتة خار، گیاه خاردار.
-
خاربن
لغتنامه دهخدا
خاربن . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) بته ٔ خار. ج ، خاربنان : ور خاربنی بیند در دشت بترسدگوید مگر آن خار ز خیل تو سواریست . فرخی .کبکان بی آزار که در کوه بلندندبی قهقهه یکبار ندیدم که بخندندجز خاربنان جایگه خود نپسندندبر پهلو از این نیمه بدان نیمه بدندند . منو...
-
خاربن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) xārbon بوتۀ خار: ◻︎ گردش گیتی گل رویش بریخت / خاربنان بر سر خاکش برُست (سعدی: ۱۴۳).
-
خاربن
دیکشنری فارسی به عربی
عليق , مرج
-
جستوجو در متن
-
عليق
دیکشنری عربی به فارسی
بوته , خار , خاربن , تمشک جنگلي
-
خاربست
واژگان مترادف و متضاد
خارچین، پرچین، دیوارهای از خاربن، حصارخاری، خارخیز
-
briers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برادران، گل رشتی، نوعی درخت خلنگ یا خاربن
-
brier
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برادر، گل رشتی، نوعی درخت خلنگ یا خاربن
-
bramble
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بمب افکن، خار، بوته، خاربن، تمشک جنگلی
-
thistles
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترد، خار، بوته خار، خاربن، باد اور، خارخسک، شوک مبارک
-
hedgerow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدر دادن، ردیف بوته های پرچین، ردیف خاربن، سیاج بند
-
خار
واژگان مترادف و متضاد
۱. خاربن، خلنگ ≠ گل، گلبن ۲. خاشاک، خس، خسک ۳. شوک، غاز ۴. تیغ ۵. سنگ خارا، خارا ۶. گیر
-
گیهه
لغتنامه دهخدا
گیهه . [ هََ/ هَِ ] (اِ) علیق . (ناظم الاطباء) . از قبیل کاه و ینجه و جز آن که خوراک ستوران باشد. || تموش . (ناظم الاطباء) (از اشتنگاس ). بته ٔ خار. خاربن . || تمشک جنگلی .
-
مرج
دیکشنری عربی به فارسی
زمين بايري که علف وخاربن دران مي رويد , تيغستان , بوته , خاربن , خلنگ زار , چمن , چمن زار , مرغزار , راغ , علفزار