کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاربست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خاربست
/xārbast/
معنی
= پَرچین۲: ◻︎ به گرد دیدۀ خود خاربستی از مژه کردم / که نی خیال تو بیرون رود نه خواب درآید (امیرخسرو: ۴۱۲).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
خارچین، پرچین، دیوارهای از خاربن، حصارخاری، خارخیز
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاربست
واژگان مترادف و متضاد
خارچین، پرچین، دیوارهای از خاربن، حصارخاری، خارخیز
-
خاربست
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (اِمر.) پرچین ، پرچینی ساخته شده از خار و خاشاک .
-
خاربست
لغتنامه دهخدا
خاربست . [ ب َ ] (اِ مرکب ) آنچه از خاربنان و خارخلاشه و امثال آن برگرد دیوار و باغ و کشت برای حفاظت آن فروبرند برای عدم دخول سوار و پیاده و دیگر حیوانات موذیه . (آنندراج ). آنچه بر دور زراعت و سرهای دیوار باغ از خار و خلاشه است . (انجمن آرای ناصری )...
-
خاربست
لغتنامه دهخدا
خاربست . [ ب َ ] (مص مرکب ) خاربست کردن باغ . رجوع به خاربست کردن شود.
-
خاربست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] xārbast = پَرچین۲: ◻︎ به گرد دیدۀ خود خاربستی از مژه کردم / که نی خیال تو بیرون رود نه خواب درآید (امیرخسرو: ۴۱۲).
-
واژههای مشابه
-
خاربست کردن
لغتنامه دهخدا
خاربست کردن . [ ب َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) با خار پرچین و مانند آن کردن منع دخول را.
-
خاربست درست کردن
دیکشنری فارسی به عربی
سياج
-
جستوجو در متن
-
خاربند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xārband = خاربست
-
خارچین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] xārčin = خاربست
-
پرچین
واژگان مترادف و متضاد
حصار، خاربست، خارجین، دیواره
-
فلغند
فرهنگ فارسی معین
(فَ لْ غَ) (اِ.) پرچین ، خاربست .
-
خارخیز
لغتنامه دهخدا
خارخیز. (اِ مرکب ) خاربست . (ناظم الاطباء).
-
خارچین
واژگان مترادف و متضاد
۱. پرچین، حصارخاری، خاربست، خاربند ۲. خارکش ≠ گلچین