کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاربار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خاربار
/xārbār/
معنی
تودۀ خاروخس: ◻︎ ششم گردد ایمن ز نااستوار / همی پرنیان جوید از خاربار (فردوسی: ۷/۱۹۵).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاربار
لغتنامه دهخدا
خاربار. (اِ مرکب ) رسم الخطی از خواربار و صحیح همین صورت اخیر است . رجوع بخواربار شود. بیت ذیل ازعنصری در بعضی نسخ بدین صورت آمده است : جهانیان همه انبار خار بار کنندستوده خوی تو از آفرین نهد انبار.عنصری .
-
خاربار
لغتنامه دهخدا
خاربار. (اِخ ) نام ناحیه ای بوده است که در حدود بست و هراة واقع بوده و مصحح تاریخ سیستان نتوانسته است نام حقیقی و جای واقعی آن را تشخیص دهد. رجوع بحاشیه ٔ ص 292 تاریخ سیستان شود« : از سوی خاربار احمدبن اسماعیل بود که از هری رفته بود که به سیستان آید»...
-
خاربار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) xārbār تودۀ خاروخس: ◻︎ ششم گردد ایمن ز نااستوار / همی پرنیان جوید از خاربار (فردوسی: ۷/۱۹۵).
-
جستوجو در متن
-
جامان
لغتنامه دهخدا
جامان . (اِخ ) یا حارمان . دهی است بین هرات و سیستان . از آنجا تا هرات یک مرحله راه است . (از نزهة القلوب ج 3 ص 178 و حاشیه ٔ همان صفحه ). این کلمه در تاریخ سیستان متن ص 292 «خاربار» و در حاشیه ٔ همان صفحه «جامان « »خاستان « »خاربان » «حارمان » آمده ...
-
نااستوار
لغتنامه دهخدا
نااستوار. [ اُ ت ُ ] (ص مرکب ) غیرمحکم . (شعوری ). سست . ناپایدار. بی ثبات نامطمئن . ناخاطرجمع. بی اعتبار: هرط فی الکلام ؛ سخن نااستوار و ردی گفت . امر مُعثَلِب ؛ کاری نااستوار. (منتهی الارب ). سخنی نااستوار، بی اعتبار و نادرست . بندی نااستوار. سست ....