کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خارب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خارب
لغتنامه دهخدا
خارب . [ رِ ] (ع ص ) دزد.(المنجد) (اقرب الموارد). || شتردزد. (آنندراج ). کسی که شتر دیگری را بدزدد. (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
خراب
لغتنامه دهخدا
خراب . [ خ ُ ر را ] (ع اِ) ج ِ خارب . رجوع به خارب در این لغت نامه شود.
-
خربة
لغتنامه دهخدا
خربة. [ خ َ رِ ب َ ] (ع ص ، اِ) جای ویران و ناآباد. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || هیئة خارب . (منتهی الارب ). ج ، خرب .
-
خرابه
لغتنامه دهخدا
خرابه . [ خ َرْ را ب َ ] (ع اِ) مغاکچه ٔ سرین . (از منتهی الارب ). || سوراخ سوزن . (از ناظم الاطباء). || ج ِ، خارب . (منتهی الارب ).
-
دزد
لغتنامه دهخدا
دزد. [ دُ ] (ص ،اِ) ترجمه ٔ سارق است . (آنندراج ). سارق و کسی که می دزدد و دزدی می کند و راهزن و قطاع الطریق . (ناظم الاطباء). رباینده ٔ مال دیگران .که مال دیگران نهانی برگیرد و برد. آنکه به نهانی ، و در سفرها آشکار، مال دیگران برد. آنکه مالی بسرقت ب...