کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاذل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
خاذل
/xāzel/
معنی
۱. هزیمتیافته.
۲. آنکه از یاری، نصرت، و اعانت دیگری خودداری کند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاذل
لغتنامه دهخدا
خاذل . [ ذِ ] (ع ص ) هزیمت یافته . || آهوی ماده که از آهوان دیگر بازمانده تفقد بچه ٔ خود کند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ، خواذل . (اقرب الموارد). || آنکه ترک عون و نصرت کند. (اقرب الموارد).
-
خاذل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی] xāzel ۱. هزیمتیافته.۲. آنکه از یاری، نصرت، و اعانت دیگری خودداری کند.
-
واژههای همآوا
-
خاضل
لغتنامه دهخدا
خاضل . [ ض ِ ] (ع ص ) طراوت ناک . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
خذله
لغتنامه دهخدا
خذله . [ خ َ ذَ ل َ ] (ع اِ) ج ِ خاذل .
-
اخذل
لغتنامه دهخدا
اخذل . [ اَ ذَ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از خَذْل و خِذلان . خاذل تر. مخذول تر.
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن ظالم بن غیظبن مرةبن عوف بن سعدبن ذبیان . مکنی به ابولیلی . از فتاکان و دلیران مشهور عرب است در جاهلیت ، و در بزرگی و مناعت بدو مثل زنند: «امنع من حارث بن ظالم »، او یکی از ده تن است که در زمان نعمان بن منذر نزد کسری انوشیروان...
-
احزاب
لغتنامه دهخدا
احزاب . [ اَ ] (اِخ ) (غزوه ٔ...) همان غزوه ٔ خندق است . خوندمیر در حبیب السیر ج 1 ص 124 آرد: بقول اکثر اهل سیر هم در این سال [ سال پنجم از هجرت ] غزوه ٔ خندق که آنرا حرب احزاب نیزگویند وقوع یافت و در آن غزوه عمروبن عبدود بدست امیرالمؤمنین علی کشته ...