کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خادم الطلباء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
خادم باشی
لغتنامه دهخدا
خادم باشی . [ دِ ] (اِخ ) دهی از دهستان چناران بخش حومه ٔ ارداک شهرستان مشهد است . واقع در 62 هزارگزی شمال باختری مشهد بین کشف رود و راه قدیمی مشهد بقوچان میباشد. محلی است جلگه ای معتدل و سکنه ٔ آن 31 تن ، مذهبشان شیعه ، زبانشان فارسی و کردی است . آب...
-
خادم زاده
لغتنامه دهخدا
خادم زاده . [ دِ دَ/ دِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) فرزندی که از خادم بوجود آید و مجازاً در موقع تواضع و فروتنی استعمال شود.
-
خادم باشی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. ترکی] xādembāši سردستۀ خادمان؛ رئیس خدمتگزاران.
-
خادم کلیسا
دیکشنری فارسی به عربی
قندلفة
-
خادم قیری فارسی
لغتنامه دهخدا
خادم قیری فارسی . [ دِ م ِ ] (اِخ ) جوانی بود از اهالی قیرو کازرین که دو بلوکند از قشلاقات ، و در ملازمت آقای محمد سعید مشهور به آقاجانی متخلص بسائل روزگار بسر میبرد، بعد از فوت سائل اظهار موزونیت کرد و غزلیاتی بنظم آورد و سرگرم درویشی و عشقبازی شد. ...
-
خادم و خدمتکار
فرهنگ گنجواژه
خدمه.
-
خادم و فراش
فرهنگ گنجواژه
خدمه
-
خادم و مداح
فرهنگ گنجواژه
کارکنان مراسم مذهبی.
-
خادم و طباخ و فراش
فرهنگ گنجواژه
خدمه.