کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاتون بارگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دولت خاتون
لغتنامه دهخدا
دولت خاتون . [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چایپاره بخش قره ضیاءالدین شهرستان خوی . واقع در 13هزارگزی قره ضیاءالدین . آب آن از چشمه است . این ده را قمیش کندی بالا نیز گویند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
دولت خاتون
لغتنامه دهخدا
دولت خاتون . [ دَ ل َ ] (اِخ ) نام زن عزالدین محمد و برادرش عزالدین حسین که از امرای لر کوچک بوده و از سال تا 720 هَ .ق . امارت داشته است . (از تاریخ مغول ص 452). و رجوع به تاریخ گزیده ص 557 و مجمل التواریخ گلستانه ص 352 شود.
-
ربیعة خاتون
لغتنامه دهخدا
ربیعة خاتون . [ رَ ع َ ] (اِخ ) ربیعة بنت ایوب (نجم الدین )بن شاذی بن مروان ، دختر سلطان صلاح الدین یوسف . زنی دانشمند و پرهیزگار بشمار میرفت . بنیانگذار مدرسه ٔ حنبلة در جبل صالحیه ٔ دمشق بود و برای آن اوقافی اختصاص داد. ربیعة به سال 561 هَ . ق . مت...
-
زاهده خاتون
لغتنامه دهخدا
زاهده خاتون . [ هَِ دَ ] (اِخ )زوجه ٔ اتابک بزامه است و پس از آنکه اتابک به امر سلطان مسعود کشته شد، وی جنازه ٔ شوهر خود را بدستور سلطان ، به شیراز برد و در مدرسه ای که ساخته بود دفن کردند. در سنه ٔ احدی و اربعین و خمسمائه . (از تاریخ گزیده چ لندن ص ...
-
زبیده خاتون
لغتنامه دهخدا
زبیده خاتون . [ زُ ب َ دَ ] (اِخ ) دختر امیر یاقوتی ، مادر برکیارق ، بزرگترین فرزندان سلطان ملکشاه بن الب ارسلان است . راوندی آرد: برکیارق که از زبیده خاتون بود دختر امیر یاقوتی خواهر امیر اسماعیل ، بزرگتر فرزندان سلطان بود، نظام الملک میل او میکرد و...
-
شاه خاتون
لغتنامه دهخدا
شاه خاتون . (اِخ ) دختر قدرخان ترکستان . این دختر نامزد سلطان مسعود غزنوی بوده است . رجوع به تاریخ بیهقی چ فیاض ص 432 شود.
-
شیرین خاتون
لغتنامه دهخدا
شیرین خاتون . (اِ مرکب ) خاتون زیبا و خوشگل و نازنین . (ناظم الاطباء). بانوی زیبا و نازنین .
-
شش خاتون
لغتنامه دهخدا
شش خاتون .[ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) شش بانو. (ناظم الاطباء). شش بانوست که شش کوکب زحل و مشتری و مریخ و زهره و عطارد و ماه باشد. (آنندراج ) (برهان ). رجوع به شش بانو شود.
-
قتیبه خاتون
لغتنامه دهخدا
قتیبه خاتون . [ ق ُ ت َ ب َ ] (اِخ ) دختر اینانج . در زمان سلطان ارسلان بن طغرل ، اینانج والی ری به محمدبن سلجوقشاه مایل شد و به جنگ ارسلان آمد (561 هَ . ق .) و شکست خورد و کشته شد. ملک ری به اتابک محمد دادند و او قتیبه خاتون دختر اینانج را به زنی گر...
-
نرجس خاتون
لغتنامه دهخدا
نرجس خاتون . [ ن َ ج ِ ] (اِخ ) نام زوجه ٔ امام حسن عسکری علیه السلام و مادر امام دوازدهم شیعیان حضرت قائم علیه السلام است بنا بر مشهور نزد شیعه ، و مزار وی در سامرا است .
-
نرگس خاتون
لغتنامه دهخدا
نرگس خاتون . [ ن َ گ ِ ] (اِخ ) نرجس خاتون . رجوع به نرجس و نرجس خاتون شود.
-
لاله خاتون
لغتنامه دهخدا
لاله خاتون . [ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) نام شاعره ٔ ایرانی دختر قطب الدین محمد کرمانی سومین حکمران از سلسله ٔ قراختائیان کرمان . آذر در آتشکده آرد: مردانه در راه جهانداری قدم نهاده و مدتی حکومت ولایت کرمان کرده به زیور کمالات آراسته و اهل کمال را رعایت میک...
-
اردک خاتون
لغتنامه دهخدا
اردک خاتون . [ ] (اِخ ) مادر اولجایتو سلطان . رجوع بحبط ج 2 ص 45 شود.
-
ارده خاتون
لغتنامه دهخدا
ارده خاتون . [ اَ دَ ] (اِخ ) بنت ترمشیرین خان و مادرزن امیرحسین معاصر امیرتیمور. رجوع به حبط ج 2 ص 129 شود.
-
ارغنه خاتون
لغتنامه دهخدا
ارغنه خاتون . [ ] (اِخ ) بروایت صاحب مقدمه ٔ ظفرنامه دختر ارتق بوکا ابن تولی خان و بقول مؤلف اولوس اربعه بنت نوراملجی گورکان . و به اتفاق مورخان ارغنه خاتون از قراهولاکو پسری صغیر داشت مبارکشاه نام ، وی پنجمین از اولوس جغتای است که پس از شوهر خود، ق...