کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
خاتمه داد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
خاتمه داد
دیکشنری فارسی به عربی
اِخْتَتَم
-
واژههای مشابه
-
خاتمة
لغتنامه دهخدا
خاتمة. [ ت ِ م َ ] (ع اِ) خاتمه . آخر هر چیزی و پایان آن . نتیجه . سرانجام . پایان . ج ، خواتم ، خواتیم . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء).
-
خاتمه بخشیدن
واژگان مترادف و متضاد
پایاندادن، تمام کردن، مختومه کردن ≠ آغازیدن، آغاز کردن
-
خاتمه پذیرفتن
واژگان مترادف و متضاد
خاتمه یافتن، به انجام رسیدن، انقضا یافتن، پایانیافتن، منقضی شدن ≠ آغاز شدن
-
خاتمه دادن
واژگان مترادف و متضاد
۱. پایاندادن، به انتها رساندن، به آخر رساندن، به پایانرساندن، ۲. ختم کردن، تمام کردن، خاتمهبخشیدن، مختومه کردن، مختومه اعلام کردن ≠ آغازیدن ۳. متوقف ساختن، متوقف کردن
-
خاتمه یافتن
واژگان مترادف و متضاد
تمام شدن، به پایان آمدن، به پایان رسیدن ≠ شروع شدن
-
خاتمه دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) پایان دادن امری را، به پایان رسانیدن .
-
خاتمه دادن
دیکشنری فارسی به عربی
نهاية
-
خاتمه یافتن
دیکشنری فارسی به عربی
نهاية
-
خاتمه یافتن(جلسه)
دیکشنری فارسی به عربی
اجل (مع الشد)
-
خاتمه یافت به
دیکشنری فارسی به عربی
أدَّي إلي
-
جلسه را خاتمه یافته اعلام کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِخْتَتَم الإجتماعَ
-
جستوجو در متن
-
terminated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاتمه داد، منقطع