کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حین
/hayn/
معنی
۱. هلاک؛ مرگ.
۲. بلا؛ محنت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آن، اثنا، ثانیه، خلال، دم، ضمن، لحظه، لمحه، وقت، هنگام
دیکشنری
pending, interim
-
جستوجوی دقیق
-
حین
واژگان مترادف و متضاد
آن، اثنا، ثانیه، خلال، دم، ضمن، لحظه، لمحه، وقت، هنگام
-
حین
واژگان مترادف و متضاد
۱. بلا، محنت ۲. هلاک، مرگ
-
حین
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - هلاک ، مرگ . 2 - محنت .
-
حین
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) هنگام ، وقت . ج . احیان .
-
حین
لغتنامه دهخدا
حین . (ع مص ) نزدیک گشتن وقت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || رسیدن وقت . (منتهی الارب ). رسیدن وقت نماز. (ناظم الاطباء). || خشک گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به حَین شود. || (اِ) روزگار. (منتهی الارب ). || هنگام . (مهذب الاسماء) (م...
-
حین
لغتنامه دهخدا
حین . [ ح َ ] (ع اِ) مرگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). هلاکی . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). هلاک . (اقرب الموارد). || بلا و آزمایش .(منتهی الارب ). محنت . (اقرب الموارد). || (مص ) نزدیک گشتن وقت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || رسیدن وقت . (اقرب ...
-
حین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] hayn ۱. هلاک؛ مرگ.۲. بلا؛ محنت.
-
حین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: حین hin] heyn, hin ۱. وقت؛ مدت؛ هنگام.۲. [قدیمی] روزگار.
-
حین
دیکشنری فارسی به عربی
إبَّانَ (في إبَّانِ)
-
واژههای مشابه
-
حِين
فرهنگ واژگان قرآن
يک قطعه محدود از زمان است ، حال چه کوتاه باشد و چه طولاني
-
در حین
فرهنگ واژههای سره
در هنگام
-
در حین
دیکشنری فارسی به عربی
بينما
-
أخَذَ علي (حين) غِرَّة
دیکشنری عربی به فارسی
غافلگير کرد
-
من حين لآخر
دیکشنری عربی به فارسی
گهگاه , گاه و بيگاه , بعضي از اوقات