کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حیطان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حیطان
/hitān/
معنی
= حائط
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حیطان
لغتنامه دهخدا
حیطان . (ع اِ) ج ِ حائط. (منتهی الارب ). دیوارهای خانه . (آنندراج ) (اقرب الموارد). و قیاس آن حوطان است . (منتهی الارب ). رجوع به حائط شود.
-
حیطان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ حائط] [قدیمی] hitān = حائط
-
واژههای همآوا
-
هیتان
لغتنامه دهخدا
هیتان . [ هََ / هَِ ] (اِ) کذب و دروغ باشد و به کسر اول هم آمده است . (آنندراج ).
-
حیتان
لغتنامه دهخدا
حیتان . (ع اِ) ج ِ حوت ، به معنی ماهی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به حوت شود.
-
حیتان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ حُوت] [قدیمی] hitān = حوت
-
جستوجو در متن
-
میثب
لغتنامه دهخدا
میثب . [ ث َ ] (اِخ ) مالی است در مدینه وآن یکی از صدقات نبی علیه السلام است و برای وی هفت حیطان به نامهای برقه و میثب و صافیه و اعواف و حسنی و دلال و مشربة ام ابراهیم بود. (از معجم البلدان ).
-
رواشن
لغتنامه دهخدا
رواشن . [ رَ ش ِ ] (ع اِ) ج ِ رَوشَن ، بمعنی روزن خانه . (از اقرب الموارد) (المنجد). تابدانهای عمارت . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). رجوع به روشن شود : حتی حیطان الدور و سقفها و ابوابها و رواشنها فیحلونها بمثل حلیهم . (الجماهر بیرونی ص 22). رجوع به رواز...
-
تأزیر
لغتنامه دهخدا
تأزیر. [ ت َءْ ](ع مص ) ازار پوشانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کسی را ازار بربستن . (تاج المصادر بیهقی ). پوشاندن . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). || قوی ساختن . گویند: «فلان ازرّ حیطان الدار»؛یعنی پائین دیوارهای خانه را کهگل ...
-
قاشانی
لغتنامه دهخدا
قاشانی . (اِ) کاشی . آجر کاشی : و کان نزولی باصفهان فی زاویة تنسب للشیخ علی بن سهل تلمیذ الجنید و بها حمام عجیب مفروش بالرخام و حیطانه بالقاشانی . (ابن بطوطه ). حیطانها [ حیطان المدارس و الخوانق و الزوایا بالنجف ] بالقاشانی و هو شبه الزلیج عندنا لکن ...
-
حائط
لغتنامه دهخدا
حائط. [ ءِ ] (ع اِ) دیوار. جدار : دوستی ببرید زآن مخلص تمام رو به حائط کرد تا نارد سلام . (مثنوی ). || دیوار باغ . || کده . کنت . کند. ج ، حیطان ، حیاط. || بستان دیواربست . ج ، حوائط : دریغ سی و سه پاره رز و دوازده ده دریغ حائط و قصر و زمین و انهارم ...
-
حایط
لغتنامه دهخدا
حایط. [ ی ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از حوط وحیطة و حیاطت . || (اِ) دیوار. ج ، حیطان . (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). ج ، حیاط، و قیاس حوطان است . (منتهی الارب ) : در بیت المقدس جائی طلب کرد که آنرا شاید حائطی باید. (قصص الانبیاء ص 174).همچو نوری تافته بر ...
-
جان
لغتنامه دهخدا
جان . [ جان ن ] (ع ص ) پوشاننده . تاریک کننده . || ساتر. || (اِ) ج ِ جِن ّ. (اقرب الموارد). اسم جمع جن چنانکه جامل و باقر: لم یطمثهن انس قبلهم و لاجان . (قرآن 56/55). (از تاج العروس ). مقابل انس . || پریان . (از منتهی الارب ) : قرآن را یکی خازنی هست ...
-
اذرک
لغتنامه دهخدا
اذرک . [ اَ رَ ] (اِ) ابوریحان بیرونی آرد: قال صاحب کتاب النخب ان الاذرک حجر شریف من سبوک الاسکندرانیین قدیم نفیس یجری مجری الیاقوت فی النفاسة. قال الکندی الزجاج المصبوغ المسبوک الاذرک العتیق الاحمر الرمانی کالیاقوت الاحمر فی لونه و یبلغ ثمن القطعة م...