کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حیص وبیص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
حیص وبیص
/heysobeys/
معنی
۱. تنگی؛ گرفتاری؛ گیرودار.
۲. تنگی و گرفتاری که رهایی از آن ممکن نباشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
حیص وبیص
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی: حَیص و بَیص] ‹حیصبیص› heysobeys ۱. تنگی؛ گرفتاری؛ گیرودار.۲. تنگی و گرفتاری که رهایی از آن ممکن نباشد.
-
حیص وبیص
دیکشنری فارسی به عربی
مازق
-
واژههای مشابه
-
حیص بیص
لغتنامه دهخدا
حیص بیص . [ ح َ ص َ ب َ ] (اِخ ) سعدبن محمدبن سعد صیفی تمیمی . شاعری است مشهور از مردم بغداد که به ابوالفوارس ملقب بود. وی فقیه بود و سرانجام به ادب و شعر شهرت یافت و به سال 574 هَ . ق . دربغداد درگذشت . او راست : 1- دیوان اشعار. 2- رسائل . ابن ابی ا...
-
حیص بیص
لغتنامه دهخدا
حیص بیص . [ ح َ ص َ ب َ ص َ ] (ع اِ مرکب ، از اتباع ) بفتح اول هر دو و آخر هر دو و بکسر آخر هر دو و بفتح اول و کسر آخر و حاص َ باص َ یا حاص ِ باص ِ، به معنی سختی و تنگی و اختلاطی که چاره و گریزی ازآن نباشد. (منتهی الارب ). گویند فلان وقع فی حیص و بیص...
-
حیص و بیص
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ بِ) [ ع . ] (اِمر.) گیر و دار، تنگی و گرفتاری .
-
حِیص و بِیص
فرهنگ گنجواژه
گیر و دار.
-
واژههای همآوا
-
حیصوبیص
واژگان مترادف و متضاد
جریان، حین، گیرودار، میانه
-
حیص و بیص
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ بِ) [ ع . ] (اِمر.) گیر و دار، تنگی و گرفتاری .
-
حیث و بیث
لغتنامه دهخدا
حیث و بیث . [ ح َ ث ُ ب َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) گیرودار. (ناظم الاطباء).
-
حِیص و بِیص
فرهنگ گنجواژه
گیر و دار.