کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
حیران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
حیران یزدی
لغتنامه دهخدا
حیران یزدی . [ ح َ ن ِ ی َ ] (اِخ ) هدایت نویسد: نام او محمدعلی از شاعران و دانشمندان دارالعباد است و در مدرسه ٔ مصلی بتدریس اشتغال داشت . او راست :خیالت الفتی دارد بویرانخانه ٔ دلهانمیدانم چه میجوید در این ویرانه منزلها.مرا با دل چکار آن کشور تست اگ...
-
حیران ماند
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتارَ
-
سرگشته و حیران
فرهنگ گنجواژه
سرگردان.
-
قربان و حیران
فرهنگ گنجواژه
اظهار محبت زیاد،
-
بیدل و حیران
فرهنگ گنجواژه
سرگشته.
-
حیران و زار
فرهنگ گنجواژه
نگران.
-
حیران و واله
فرهنگ گنجواژه
سرگشته.
-
مست و حیران
فرهنگ گنجواژه
مدهوش.
-
جستوجو در متن
-
متحیر ماندن
واژگان مترادف و متضاد
حیرت کردن، متحیر شدن، حیرتزدهشدن، حیران گشتن، حیران ماندن
-
گیج گیجی،()خوردن
لهجه و گویش تهرانی
حیران بودن
-
هاج و واج
لهجه و گویش تهرانی
حیران
-
سرگشته و بیچاره
فرهنگ گنجواژه
حیران.
-
سرگشته و شیدا
فرهنگ گنجواژه
حیران.
-
متحیر شدن
واژگان مترادف و متضاد
حیران شدن، حیرتزده شدن، مبهوت شدن، متعجب شدن، درماندن، فرو ماندن، سرگشتهشدن، حیران ماندن
-
مستهام
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [عربی] [قدیمی] mostahām سرگشته؛ حیران.